
وقتی صدا خاموش شد
اسفند ۱۴۰۲، آخرین باری بود که بوشهر میزبان فستیوال موسیقیاش شد. آن فستیوال، اگرچه با شور آغاز شد، اما در میانه راه متوقف گشت. فشار گروههای تندرو، ورود نهادهای خاص و نادیده گرفتن خواست عمومی، به حذف اختتامیه انجامید و عملاً مسیر ادامه آن برای سال بعد را مسدود کرد.
اما همانطور که سکوت همیشه نشانه پایان نیست، این توقف هم فقط به تعویق افتادن یک صدا بود — نه خاموشی آن.
تغییر دولت، تغییر فضای تنفس؟
با تحلیف رئیسجمهور جدید در ۹ مرداد ۱۴۰۳، فضای تازهای در کشور ایجاد شد. رئیسجمهوری که وعده داده بود هنر را از حاشیه به متن بازگرداند، در نخستین آزمونهای فرهنگی خود، با پروندهای حساس روبهرو شد: فستیوال موسیقی بوشهر.
اما اینبار یک عامل مهم دیگر نیز در معادله نقشآفرین بود: مطالبه گسترده مردم در فضای مجازی. بازتاب وسیع اخبار لغو فستیوال، واکنشهای پرشمار کاربران، هنرمندان، و فعالان مدنی در بوشهر، نه تنها به شکلگیری یک «موج اجتماعی» منجر شد، بلکه به ابزاری برای چانهزنی بدل گشت.
مدیران محلی هوشمند، با سوار شدن بر همین موج، موضوع را به سطح بالاتری بردند؛ بیآنکه مستقیماً وارد بازی تقابل با مخالفان شوند. همزمان با زمزمههای لغو مجدد فستیوال در واپسین مراحل برنامهریزی، ناگهان خبری در رسانهها پیچید: ورود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به موضوع و طرح آن در سطح ریاستجمهوری.
سیاست پشت سکوت
در نگاه نخست، به نظر میرسد ورود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حتی شخص رئیسجمهور، کلید حل بحران بودهاند. اما برای آنهایی که با منطق تصمیمگیریهای محلی آشنا هستند، مشخص است که چنین تحرکاتی، بدون زمینهسازیهای هوشمندانه در سطح استان، به این سادگی امکانپذیر نبوده است.
در اقلیمهایی که دلواپسان فرهنگی هنوز توان بسیج اجتماعی دارند، مدیریت حاشیهها خود نوعی هنر است. هنرِ طرح مسئله در سطحی بالاتر، برای پرهیز از تقابل مستقیم و هزینهساز. سیاستی که در ظاهر خاموش است، اما در عمل پُر از تدبیر.
از این منظر، شاید بتوان گفت صحنهگردان اصلی، نه آنان که در قاب رسانه دیده شدند، بلکه کسانی بودند که با درک درست از فضای اجتماعی و سیاسی منطقه، راه را برای تصمیمی بزرگتر هموار کردند.
نتیجه، اما فراتر از انتظار بود. مطالبه مردم شنیده شد، دلواپسان بیآنکه مستقیماً درگیر شوند، از صحنه بیرون رفتند و دولت جدید فرصتی یافت تا بر یکی از شعارهای کلیدی خود مهر تأیید بزند: حمایت از فرهنگ و هنر، در مقابل سیاستهای انقباضی گذشته.
بازگشت فستیوال موسیقی بوشهر، شاید در ظاهر یک «اجرا» باشد، اما در باطن، یک «بیانیه» است. بیانیهای برای اعلام آغاز دورهای تازه در سیاست فرهنگی کشور؛ دورانی که در آن، سیاستمداران زیرک میدانند چگونه میان خطوط قرمز حرکت کنند، بیآنکه پرچم سفید بالا ببرند.
از تجربه تا الگو؛ راهی برای دیگر استانها
آنچه در بوشهر رخ داد، تنها یک تجربه موفق محلی نبود، بلکه میتواند به الگویی برای سایر استانها تبدیل شود؛ الگویی که در آن، پیوند میان مطالبهگری هوشمندانه مردم و تدبیر مدیران محلی، بستری فراهم میکند برای عبور از فشار گروههای تندرو، بدون آنکه هزینههای اجتماعی و سیاسی سنگینی بر دوش جامعه یا دولت گذاشته شود.
فستیوال موسیقی بوشهر نشان داد که حتی در شرایطی که خطوط قرمز همچنان پابرجا هستند، میتوان با هوشیاری، هماهنگی و بهرهگیری از فضای مجازی، مسیر تصمیمسازی را به نفع مردم تغییر داد.
در دورانی که بسیاری از مطالبات اجتماعی و فرهنگی در سکوت یا انفعال دفن میشوند، تجربه بوشهر میتواند نویدبخش باشد: اینکه هنوز میتوان صداها را شنید، اگر مردم بخواهند و مدیران بلد باشند چگونه آن خواستن را به زبان سیاست ترجمه کنند.