شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۴
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
در گفت و گوی اختصاصی «فکرشهر» با عضو انجمن‌های علمی روانشناسی ملی مطرح شد:

همه چیز درباره «اضطراب سلامت»/ اضطراب سلامت چیست؟ چه تاثیری در جامعه دارد و چه باید کرد؟/ چگونگی ایجاد امنیت روانی

فکرشهر: در روز‌هایی که موج آنفلوانزا فضای کشور را در بر گرفته همچنان ادامه دارد و مراجعان مراکز درمانی با افزایش چشم‌گیری روبه‌رو شده‌اند، متخصصان حوزه سلامت بر یک نکته کمتر دیده‌شده، اما بسیار مهم تأکید می‌کنند: سلامت روان مردم در کنار سلامت جسمی...
نویسنده : آذر حسینی
کد خبر: ۲۰۱۹۴۳۷
شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۴ - ۰۲:۵۵
فکرشهر

 در روز‌هایی که موج آنفلوانزا فضای کشور را در بر گرفته همچنان ادامه دارد و مراجعان مراکز درمانی با افزایش چشم‌گیری روبه‌رو شده‌اند، متخصصان حوزه سلامت بر یک نکته کمتر دیده‌شده، اما بسیار مهم تأکید می‌کنند: سلامت روان مردم در کنار سلامت جسمی.

به گزارش «فکرشهر»، کارشناسان معتقدند هم‌زمان با شیوع بیماری‌ها، نوعی «اضطراب سلامت» در جامعه گسترش می‌یابد، حالتی که طی آن افراد به کوچک‌ترین علائم بدن حساس می‌شوند، در معرض اطلاعات ضد و نقیض قرار می‌گیرند، و رفتار‌های وسواس‌گونه در جستجوی علائم یا مراجعه‌های غیرضروری به مراکز درمانی افزایش پیدا می‌کند.

در همین راستا، با آقای «همایون فقیه»، روانشناس بالینی و رواندرمانگر اختلالات روان تنی و عضو انجمن‌های علمی روانشناسی در سطح ملی و عضو کانون مشاوره و مددکاری خدمت رضوی در شهرستان دشتستان به گفت‌و‌گو نشستیم تا به ابعاد روان‌شناختی این پدیده و راهکار‌های مدیریت آن بپردازیم.

فکرشهر: به عنوان سوال اول بفرمایید اضطراب سلامت به چه معناست؟

اضطراب سلامت به زبان ساده حالتی است که ما نسبت به کوچک‌ترین علامت بدنی بیش از حد حساس می‌شویم، برای مثال در دوران شیوع بیماری‌هایی مثل آنفلوآنزا، یک سرفه کوچک تبدیل می‌شود به «نکند مبتلا شدم؟»؛ یک تب خفیف تبدیل می‌شود به «نکند خطرناک باشد؟»؛ این مدل فکر کردن طبیعی است، اما اگر شدید و تکراری شود، به جای کمک، باعث آسیب روانی می‌شود.

فکرشهر: چرا در دوران شیوع بیماری‌ها مثل این ایام یا در زمان کرونا، اضطراب بیشتر می‌شود؟

چندین دلیل دارد، اما سه دلیل آن مهم‌تر و شایع‌تر است.

۱. افزایش توجه به بدن: وقتی همه درباره بیماری حرف می‌زنند، ذهن ما بدن را بیش از قبل چک می‌کند و نتیجه؟ هر علامت کوچک بزرگ‌تر دیده می‌شود.

۲. بار اطلاعاتی زیاد و گاه نادرست: اخبار افراطی، شبکه‌های اجتماعی، پیام‌های هشداردهنده ناصحیح…این حجم اطلاعات باعث می‌شود مغز ما دچار «هشدار بیش‌فعال» شود.

۳. تجربه‌های قبلی یا دیدن مبتلایان: وقتی در اطراف ما افراد زیادی بیمار می‌شوند، مغز ما حالت محافظتی به خود می‌گیرد و اضطراب افزایش می‌یابد.

فکرشهر: این اضطراب سلامت ممکن است چه پیامد‌هایی داشته باشد؟

اضطراب سلامت فقط یک احساس نیست، پیامد‌های رفتاری مهمی هم دارد از جمله «رفتار‌های وسواسی» که یکی از پیامد‌های بسیار شایع است، مثل چک کردن مداوم تب، لمس کردن گلو، جستجوی دائم علائم در اینترنت، یا شست‌وشوی افراطی و غیرضروری دست‌ها. «کاهش کارکرد روزانه» که فرد ممکن است سر کار، مدرسه یا روابط خانوادگی تمرکز نداشته باشد. «افزایش بار مراجعه به مراکز درمانی» که گاهی اوقات افراد با علائم خفیف که نیاز به نگرانی چندانی ندارد، به دلیل اضطراب شدید مراجعه مکرر می‌کنند و «فشار روانی بر خانواده» که خانواده فرد مضطرب به دلیل رفتار‌های او دچار کلافگی و تنش می‌شود.

فکرشهر: چطور اضطراب سلامت را مدیریت کنیم؟

۶ راهکار دارد؛ اول؛ شناخت صحیح علائم: دانستن تفاوت بین علائم خفیف که عادی و قابل مدیریت هستند و علائم هشدار که نیازمند مراجعه است، این دانستن، ۵۰ درصد اضطراب را کاهش می‌دهد.

دوم؛ استفاده از «منابع معتبر»: هر خبری را از کانال‌های پزشکی معتبر دریافت کنید، اطلاعات نادرست معمولاً بزرگ‌ترین عامل اضطراب جمعی‌اند.

سوم؛ محدود کردن جستجوی اینترنتی علائم: جستجوی علائم در اینترنت اغلب باعث افزایش ترس می‌شود، نه کاهش آن. قاعده ساده «روزانه فقط یک‌بار و فقط از یک منبع علمی.»

چهارم؛ مدیریت توجه: به جای چک کردن مدام بدن، بهتر است تمرکز را روی کار‌های روزمره، استراحت کافی، تغذیه سالم و فعالیت بدنی بگذاریم. بدن زمانی سالم‌تر عمل می‌کند که تحت فشار نگرانی نباشد.

پنجم؛ تنظیم هیجانات: تمریناتی مثل تنفس عمیق، ریلکسیشن کوتاه، چند دقیقه قدم زدن، نوشتن نگرانی‌ها روی کاغذ به صورت اصولی و علمی (نوشتار درمانی) که به مغز فرمان می‌دهد «خطر جدی وجود ندارد.»

و ششم؛ تشخیص مرز بین مراقبت سالم و مراقبت وسواسی: مراقبت سالم یعنی «اقدامات لازم را انجام می‌دهم، اما زندگی‌ام را تعطیل نمی‌کنم.»

همه چیز درباره «اضطراب سلامت»/ اضطراب سلامت چیست؟ چه تاثیری در جامعه دارد و چه باید کرد؟/ چگونگی ایجاد امنیت روانی

فکرشهر: چه زمانی اضطراب سلامت نیاز به کمک حرفه‌ای از طریق رواندرمانی یا دارو درمانی دارد؟

اگر فرد بیش از ۱۰ بار در روز بدن خود را چک می‌کند، مدام از دیگران در مورد علائم سؤال می‌پرسد، به صورت افراطی اخبار را دنبال می‌کند، یا حتی با وجود اطمینان پزشک، هنوز نگران یک بیماری جدی است. در این زمان یک گفت‌و‌گو با روان‌شناس بالینی می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد و از تبدیل اضطراب به اختلال جلوگیری کند و در صورت تشدید اضطراب که باعث کاهش شدید در عملکرد شخصی و زندگی فرد شود همزمان با رواندرمانی باید تحت نظر روانپزشک به دارو درمانی نیز بپردازد.

فکرشهر: چرا خانواده‌ها در دوران بیماری دچار نوسان هیجانی می‌شوند؟

وقتی یکی از اعضا بیمار می‌شود، دو اتفاق موازی رخ می‌دهد؛ اول «فشار مراقبتی» است که والدین یا اعضای دیگر خانواده مجبور می‌شوند وظایف بیشتری بر عهده بگیرند از جمله دارو دادن، مراقبت شبانه، رسیدگی به امور خانه و نگرانی از بدتر شدن علائم.

دوم «فشار عاطفی» از جمله ترس، خستگی، نگرانی و بی‌خوابی کههمگی باعث کاهش آستانه تحمل می‌شوند. در نتیجه خانواده مستعد زود رنجی، پرخاشگری، گریه یا دل‌مشغولی، درگیری‌های کوچک، اما مصرف‌کننده انرژی می‌شود. البته این واکنش‌ها طبیعی هستند، اما اگر مدیریت نشوند به فرسودگی روانی تبدیل می‌شوند.

فکرشهر: جناب فقیه، کودکان چطور به این وضعیت واکنش نشان می‌دهند؟

کودکان معمولاً بیماری را نه‌تنها یک «اتفاق جسمی» بلکه یک «تغییر بزرگ در امنیت روانی» می‌بینند. ممکن است چسبنده‌تر شوند، بی‌قرار یا بدخلق شوند، سؤال‌های تکراری بپرسند، یا حتی دچار ترس‌های ساده مثل تنهایی، تاریکی یا خوابیدن شوند. اینها نشانه ضعف نیست، نشانه این است که کودک دارد وضعیت را درک می‌کند، اما ابزار تنظیم هیجانش کامل نیست و با این اتفاقات پدیده «چرخه تنش» در خانواده رخ می‌دهد. در بسیاری از خانواده‌ها در دوران بیماری یک چرخه رفتاری شکل می‌گیرد:

بیماری → خستگی والدین → حساسیت هیجانی → تنش‌های کوچک → افزایش استرس → بدتر شدن روابط

اگر این چرخه شکسته نشود، حتی پس از بهبود بیماری هم اثراتش باقی می‌ماند.

فکرشهر: راهکار‌های عملی برای تنظیم هیجانات خانواده در این ایام چیست؟

در ادامه چند راهبرد واقعی، کوتاه و قابل اجرا خدمت شما عرض می‌کنم:

۱. پیش‌بینی و تقسیم وظایف؛ هر خانواده در زمان بیماری باید یک «نقشه کوچک مراقبتی» داشته باشد. مثلاً چه کسی دارو را می‌دهد، چه کسی مراقبت شبانه انجام می‌دهد، چه کسی امور خانه را سبک‌تر می‌کند و... این کار از بروز خستگی تقریباً ۴۰ درصد جلوگیری می‌کند.

۲. گفت‌وگوی هیجانی کوتاه و روزانه؛ یک گفت‌وگوی ۵ دقیقه‌ای بین اعضای خانواده با جملات معمولی مثل «حالت امروز چطور بود؟ چه چیزی اذیتت کرد؟ چه کمکی نیاز داری؟» و امثالهم که همدلانه و بدون سرزنش است.

۳. مدیریت هیجان والدین؛ والدینی که آرام‌ترند، کودکان آرام‌تری خواهند داشت و راهکارش این است: چند دقیقه تنفس عمیق، نوشیدنی گرم، قدم زدن در فضای باز، درخواست کمک از یکی از نزدیکان برای کاهش بار مراقبتی.

۴. ارائه اطلاعات ساده و واقعی به کودکان؛ برای کودک بیمار یا کودک سالم توضیح دهید که «این یک بیماری فصلی است؛ با مراقبت خوب بهتر می‌شوی/می‌شود». کودک را نترسانید، اما بی‌خبر هم نگذارید.

۵. جلوگیری از درگیری‌های بی‌دلیل؛ خستگی باعث می‌شود مسائل کوچک بزرگ دیده شوند. وقتی احساس کردید تنش در حال شکل‌گیری است بگویید «الآن خسته‌ایم، بعداً درباره‌اش حرف می‌زنیم.»

۶. مراقبت از سلامت عاطفی خود؛ هیچ خانواده‌ای نمی‌تواند بیمار را خوب مراقبت کند اگر خودش فرسوده شود. مراقبت از خود مساوی است با مراقبت از خانواده.

فکرشهر: نقش خانواده در ایجاد امنیت روانی بیمار چقدر اهمیت دارد؟

بیمار در دوران ناخوشی به سه چیز بیش از همه نیاز دارد: شفافیت یعنی بداند چه اتفاقی می‌افتد؛ اطمینان‌بخشی به این‌که تنها نیست و پیش‌بینی‌پذیری یعنی بداند برنامه مراقبت چیست. این سه مورد باعث کاهش اضطراب بیمار و افزایش سرعت بهبود می‌شوند.

فکرشهر: در مورد فرسودگی روانی، جسمی و هیجانی کادر درمان در فصل‌هایی که یک بیماری شیوع پیدا می‌کند هم توضیحاتی بدهید!

فرسودگی شغلی در حوزه درمان فقط خستگی جسمی نیست، یک وضعیت چندبُعدی است شامل خستگی هیجانی و کاهش حس موفقیت. خستگی هیجانی، حس تهی‌شدن از انرژی روانی را باعث می‌شود و کاهش حس موفقیت نیز احساس ناتوانی یا ناکافی بودن، بی‌حسی نسبت به بیمار، فاصله‌گرفتن عاطفی و کاهش همدلی را در پی دارد که این علائم در فصل بیماری‌ها شدیدتر، سریع‌تر و فراگیرتر می‌شود.

فکرشهر: چرا فصل بیماری‌ها فشار را چند برابر می‌کند؟

به چند دلیل از جمله افزایش حجم کار که بیماران بیشتر، شیفت‌های طولانی‌تر، نوبت‌کاری فشرده‌تر و نیاز به پاسخ‌گویی مداوم دارد. درگیری ذهنی و خطر ابتلا که همین ترس از بیمار شدن یا انتقال بیماری به خانواده، یکی از بزرگ‌ترین منابع استرس همکاران درمانی است. کمبود نیروی انسانی که در موج بیماری‌ها، نیرو‌ها خودشان بیمار می‌شوند و تعداد افراد سالم برای پوشش شیفت کمتر می‌شود. مواجهه مستمر با رنج انسان که همین دیدن درد، اضطراب بیماران، ناتوانی کودکان یا نگرانی والدین، بار هیجانی بسیار بالایی دارد و تضاد نقش‌ها که در آن، کادر درمان از یک‌سو باید آرام، دقیق و علمی رفتار کند، از سوی دیگر با فشار زمانی و ازدحام روبه‌روست. این تضاد، انرژی روانی را فرسوده می‌کند.

همه چیز درباره «اضطراب سلامت»/ اضطراب سلامت چیست؟ چه تاثیری در جامعه دارد و چه باید کرد؟/ چگونگی ایجاد امنیت روانی

فکرشهر: پیامد‌های فردی و سازمانی این فرسودگی‌هایی که گفتید، چیست؟

پیامد‌های فردی شامل اختلال خواب، تحریک‌پذیری، کاهش تمرکز، سردرد و درد‌های عضلانی، احساس پوچی یا بی‌معنایی، افت ارتباط با خانواده، فرزندان، دوستان و... است و در پیامد‌های سازمانی هم می‌شود به کاهش کیفیت ارائه خدمت، افزایش خطای انسانی، نارضایتی بیماران، غیبت‌های مکرر، ترک شغل یا تبدیل وضعیت به ناامیدی شغلی و افزایش هزینه‌های پنهان بیمارستانی اشاره کرد. این پیامد‌ها نشان می‌دهد موضوع صرفاً یک «حال بد فردی» نیست، یک مساله حیاتی برای نظام سلامت است.

فکرشهر: چه راهکار‌های فردی برای کاهش فرسودگی به صورت سریع یا به قول معروف خودیاری وجود دارد؟

این راهکار‌ها ساده‌اند، اما اجراشان در محیط‌های پرتنش اثر فوق‌العاده‌ای دارد:

۱. مرزبندی بین کار و زندگی: حتی اگر زمان کوتاه باشد، یک «وقفه واقعی» لازم است، ۵ دقیقه تنفس، یک قدم‌زدن کوتاه، یا نوشیدن چای بدون پاسخ به هیچ درخواست فوری.

۲. تکنیک‌های تنظیم هیجان: تنفس ۴–۲–۶، ریلکسیشن کوتاه، یادآوری هدف شغلی، جمله‌سازی درونی: «این وضعیت دائمی نیست.»

۳. استفاده از حمایت اجتماعی: گفت‌و‌گو صمیمانه با یک همکار همدل و قابل اعتماد درباره احساسات، نه غر زدن، بلکه سبک‌کردن ذهن.

۴. مراقبت از بدن: خواب نسبی کافی، آب، کشش عضلات، و تغذیه مناسب مستقیماً فرسودگی را کم می‌کنند.

۵. گفت‌و‌گو با خانواده: توضیح شرایط کاری به همسر یا والدین باعث کاهش سوءتفاهم و افزایش حمایت می‌شود.

فکرشهر: از بعد سازمانی چه راهکار‌های مدیریتی برای کاهش فرسودگی کادر درمان از نظر شما وجود دارد؟

بدون مداخله سازمانی، مدیریت فرسودگی غیرممکن است. در همین راستا می‌توان موارد زیر را اجرایی کرد:

۱) چرخش نیرو‌ها و توزیع عادلانه شیفت‌ها: ترجیحاً هیچ نیرویی نباید چندین روز پشت سر هم شیفت سنگین داشته باشد.

۲) ایجاد اتاق یا گوشه آرامش: یک فضا کوچک برای استراحت کوتاه، تنفس، یا سکوت، تأثیر خوبی دارد.

۳) حمایت روان‌شناختی ساختارمند: حضور روان‌شناس بیمارستان، یادگیری مهارت هیجانی، و جلسات تخلیه روانی ماهانه.

۴) تقدیر و بازخورد مثبت: یک جمله تشکر، یک پیام رسمی، یا حتی یک لبخند مدیریتی، واقعاً «سوخت روانی» ایجاد می‌کند.

۵) بازنگری در فرآیندها: کاهش کار‌های غیرضروری، مستندسازی‌های زائد یا فعالیت‌های کم‌اثر، بار ذهنی را کم می‌کند.

فکرشهر: حالا که به موضوع کادر درمان اشاره شد، بفرمایید که حمایت روانی از بیماران بدحال یا بستری باید چگونه باشد؟

بستری شدن به‌ویژه اگر حال بیمار نامناسب باشد برای او چند تجربه هم‌زمان ایجاد می‌کند:

۱. احساس ناتوانی: وقتی بیمار نمی‌تواند برخیزد، حرکت کند، یا به نیاز‌های ساده خود پاسخ دهد، احساس می‌کند کنترل زندگی از دستش خارج شده.

۲. ترس از آینده: بیمار مدام درگیر پرسش‌های درونی است: آیا بهتر می‌شوم؟ چه زمانی مرخص می‌شوم؟ نتیجه درمان چیست؟

۳. تنهایی روانی: حتی اگر اطراف بیمار شلوغ باشد، بیمار ممکن است احساس کند «هیچ‌کس نمی‌فهمد دقیقاً چه حسی دارم».

۴. خجالت یا احساس بار بودن: بسیاری از بیماران احساس می‌کنند برای خانواده یا کادر درمان «زحمت درست کرده‌اند».

۵. نوسانات هیجانی: گریه، بی‌قراری، عصبانیت، سکوت، بی‌خوابی همه اینها واکنش‌های طبیعی به شرایط غیرطبیعی‌اند.

اینها نشانه ضعف نیست، نشانه این است که بیمار در شرایط فشار روانی قرار دارد.

فکرشهر: نقش تیم درمان در حمایت روانی از بیمار چیست؟

کادر درمان قدرت خیلی مهمی دارد، حتی یک رفتار کوچک، حال روانی بیمار را به‌طور چشمگیر تغییر می‌دهد. «اطمینان‌بخشی» با کلمات ساده و جملاتی مثل «ما کنارتم» «درمانت منظم پیگیری می‌شود» «هر تغییری باشد شما را در جریان می‌گذاریم» اضطراب بیمار را به‌طور چشمگیر پایین می‌آورند. توضیح‌دهی قابل فهم برای بیمار خیلی مهم است؛ بسیاری از بیماران بدحال از «ندانستن» می‌ترسند. حتی یک توضیح ۲۰ ثانیه‌ای می‌تواند به او آرامش بدهد، مثلا به او بگوییم این دارو برای تنفست است، احتمالاً کمی سبک‌تر نفس بکشی.

مورد دیگر، احترام در رفتار است؛ مراقبت محترمانه، خطاب محترمانه و لمس درمانی مناسب همه اینها حس ارزشمندی ایجاد می‌کند و حضور کوتاه، اما معنادار خیلی مهم است؛ لازم نیست کنارش بنشینیم، حتی یک حضور ۳۰ ثانیه‌ای، ارتباط چشمی و جمله‌ای کوتاه مثل:حالت چطوره؟ یا چیزی لازم داری؟ برای بیمار بسیار مهم است.

فکرشهر: به نقش خانواده در حمایت روانی بیمار در سوالات پیشین پاسخ داده شد، اما در مورد بیماران بستری چطور؟

همراهی تنظیم‌شده؛ نه حضور بیش از حد که بیمار خسته شود، نه غیبت طولانی. یک نظارت کوتاه و آرام، بهترین مدل حضور است. انتقال امید واقع‌بینانه؛ جملات غیرواقعی («تو کاملاً خوب شدی»، «هیچ چیزت نیست») باعث اضطراب بیشتر می‌شود. اما جملات واقع‌بینانه–امیدبخش مؤثرند: «درمانت داره پیش میره، دکتر‌ها پیگیرن، هر قدم به سمت بهتر شدن هست.». ایجاد امنیت عاطفی؛ بیمار نباید احساس کند سربار است. جمله ساده «تو برای ما مهمی، مراقبت ازت وظیفه ماست» خیلی مناسب است و کنترل هیجانات خانواده؛ اگر خانواده با گریه یا استرس بیش‌ازحد وارد شود، بیمار بدحال چند برابر مضطرب می‌شود.

فکرشهر: راهکار‌های عملی برای حمایت روانی در بخش‌های بستری از نظر شما چیست؟

ارتباط کلامی آرام، کوتاه، منظم؛ معرفی خود، توضیح مختصر اقدام، اطمینان‌بخشی. کنترل محیط، نور زیاد یا کم، سر و صدا، رفت‌وآمد زیاد اینها می‌تواند اضطراب بیمار را افزایش دهد. حفظ حریم بیمار؛ حتی بیمار بدحال باید حس کند آبرومند است. پوشاندن مناسب بدن، توجه به حریم خصوصی و گفت‌وگوی محترمانه، پایه‌های کرامت انسانی‌اند. تنظیم هیجان بیماربا تکنیک‌های کوتاه شامل یادآوری تنفس آرام، اصلاح افکار فاجعه‌ساز، همراهی کلامی آرام‌بخش، نشستن کوتاه کنار تخت (اگر مجاز باشد). ثبت و انتقال نگرانی‌های بیمار به تیم درمان؛ گاهی بیمار یک نگرانی کوچک دارد که با انتقال آن، ۸۰ درصد اضطرابش را کاهش می‌یابد.

فکرشهر: نقش حمایت روانی در بهبود جسمی چگونه جلوه پیدا می‌کند؟

بیمارانی که حمایت روانی خوبی دریافت می‌کنند همکاری بیشتری با درمان دارند، درد را بهتر تحمل می‌کنند، اضطراب کمتری تجربه می‌کنند، خواب بهتری دارند، روند بهبود سریع‌تری نشان می‌دهند و همین مسائل نشان می‌دهد حمایت روانی «تشریفاتی» نیست، یک جزء اصلی درمان است.

فکرشهر: جناب فقیه، چرا در دوران شیوع بیماری‌ها شایعات بیشتر می‌شوند؟

در شرایطی که ابهام، ترس و عدم‌قطعیت افزایش می‌یابد، ذهن انسان دنبال پاسخ‌های فوری، ساده و قابل‌فهم است. در هیمن راستا، سه عامل مهم شایعه‌سازی را تقویت می‌کنند:

۱. خلأ اطلاعاتی: وقتی اطلاعات رسمی دیرهنگام، پیچیده یا کم‌تعداد است، ذهن انسان با خودش می‌گوید: «اگر اطلاعات نیست، یعنی چیزی پنهان شده!» در این فضا شایعات جایگزین اطلاعات معتبر می‌شوند.

۲. اضطراب و نیاز به احساس کنترل: وقتی فرد احساس می‌کند بر شرایط کنترل ندارد، با شنیدن شایعات اگر غلط باشند احساس می‌کند دانسته‌ای به‌دست آورده که او را «آماده‌تر» می‌کند.

۳. جذابیت هیجانی شایعات: شایعات معمولاً هیجان‌برانگیزتر از واقعیت هستند: «این بیماری از آزمایشگاه آمده»، «واکسن‌ها خطرناک‌اند»، «فلان داروی گیاهی همه چیز را درمان می‌کند». هیجان، سرعت انتقال را بالا می‌برد.

همه چیز درباره «اضطراب سلامت»/ اضطراب سلامت چیست؟ چه تاثیری در جامعه دارد و چه باید کرد؟/ چگونگی ایجاد امنیت روانی

فکرشهر: اطلاعات غلط چگونه بر سلامت روان جامعه اثر می‌گذارد؟

در چنین شرایطی پیامد‌های روان‌شناختی گسترده‌ای دیده می‌شود:

۱. افزایش اضطراب عمومی: شایعات معمولاً خطر را بزرگ‌تر از واقعیت نشان می‌دهند. جامعه‌ای مضطرب، تصمیم‌های هیجانی و غیرمنطقی بیشتری می‌گیرد.

۲. شکل‌گیری رفتار‌های افراطی: مثل هجوم به اورژانس‌ها، خرید شدید دارو، استفاده نابجا از آنتی‌بیوتیک‌ها، یا امتناع از درمان‌های علمی.

۳. کاهش اعتماد به نظام سلامت: وقتی مردم اطلاعات متناقض می‌شنوند، احساس بی‌اعتمادی بالا می‌گیرد. کاهش اعتماد، مشارکت مردم را در مدیریت بحران تضعیف می‌کند.

۴. ایجاد انگ‌زدگی: گاهی شایعات به افراد یا گروه‌ها آسیب می‌زند:مثلاً «این بیماری از فلان قوم، محله یا گروه منتقل می‌شود» این شایعات هم سلامت روان را تخریب می‌کنند و هم انسجام اجتماعی را.

فکرشهر: مغز انسان چگونه شایعه را سریع‌تر باور می‌کند؟

علم عصب‌روان‌شناسی نشان می‌دهد که: مغز اطلاعات هیجانی را سریع‌تر ذخیره می‌کند. اخبار ترسناک بخش آمیگدال (مرکز هشدار) را فعال می‌کنند و باعث می‌شوند قبل از تفکر منطقی قضاوت شکل بگیرد. ذهن ما دنبال الگوهاست، حتی اگر واقعی نباشند. این همان «سوگیری تأییدی» است: ما دنبال اطلاعاتی می‌گردیم که ترس‌ها یا باور‌های قبلی‌مان را تأیید کند. شبکه‌های اجتماعی سرعت انتقال را انفجاری می‌کنند. یک شایعه قبل از اینکه فرصت تکذیب پیدا کند، هزاران‌بار بازنشر می‌شود.

فکرشهر: خب با این توصیفات چه باید کرد؟

اولین کار اطلاع‌رسانی سریع، ساده و قابل‌فهم است، هر چه اطلاع‌رسانی رسمی دقیق‌تر و به‌موقع‌تر باشد، فضای خالی برای شایعه کمتر می‌شود. مورد دوم ارتباط صادقانه و شفاف است؛ اگر مردم بدانند سیستم سلامت چیزی را پنهان نمی‌کند، اعتماد تقویت می‌شود. گاهی گفتن «نمی‌دانیم، اما در حال بررسی هستیم» اعتمادآفرین‌تر از ارائه پاسخ‌های مبهم است. آموزش سواد رسانه‌ای هم مورد سوم است؛ مردم باید یاد بگیرند که هر محتوای وایرال حقیقت نیست، هر توصیه درمانی علمی نیست، هر فایل صوتی، منبع معتبر پزشکی نیست. حضور فعال در شبکه‌های اجتماعی. سکوت نهاد‌های تخصصی، بهترین فرصت رشد شایعات است. پاسخ‌های کوتاه، دقیق و مستند باید به‌سرعت منتشر شود. استفاده از خطوط مشاوره روانی تا مردم بتوانند به‌جای پرسیدن از کانال‌های غیرعلمی، در محیطی امن سؤال‌هایشان را مطرح کنند. تقویت رسانه‌های محلی و بیمارستانی شامل پوسترها، پیام‌های صوتی، و اطلاع‌رسانی‌های کوتاه در اورژانس‌ها نقش مهمی در آرام‌سازی ذهن مردم دارند. نقش کادر درمان هم که بسیار پر رنگ است؛ کادر درمان منبع آرامش، نه نگرانی باشند، منبع اطلاعات علمی، نه شایعه‌پراکنی، و الگوی گفت‌وگوی شفاف با مردم باشند گاهی یک جمله از کادر درمان، صد برابر یک رسانه خاکستری اثر دارد.

فکرشهر: متشکرم که تا اینجای گفت‌و‌گو ما را همراهی نمودید، به عنوان آخرین بخش از گفتگویمان بفرمایید نقش سلامت روان در پیشگیری چیست؟

پیشگیری فقط «دانستن» نیست، عمل کردن است و فاصله بین دانستن و عمل کردن، یک فاصله روان‌شناختی است.

سه نکته کلیدی اینجا وجود دارد:

۱. مردم زمانی رفتار‌های پیشگیرانه را رعایت می‌کنند که احساس کنترل داشته باشند.

۲. رفتار‌های پیشگیرانه زمانی پایدار می‌شوند که اضطراب مزمن کاهش یابد.

۳. اطلاع‌رسانی زمانی اثرگذار است که ترس سالم جایگزین ترس آسیب‌زا شود.

فکرشهر: چرا؟

چون پیشگیری یک فرآیند روانی ـ رفتاری است، نه صرفاً پزشکی.

فکرشهر: نقش هیجانات در رفتار‌های پیشگیرانه از نظر شما چیست؟

هیجانات ما بیش از تفکر ما در لحظات بحران تصمیم می‌گیرند. در روان‌شناسی سلامت سه حالت هیجانی مهم هستند:

الف) ترس سالم: ترسی که باعث می‌شود:ماسک بزنیم، درمان را جدی بگیریم، علائم خطر را بشناسیم، این ترس طبیعی و مفید است.

ب) ترس افراطی: ترسی که باعث می‌شود:مراجعه‌های غیرضروری ایجاد شود، مصرف خودسرانه دارو‌ها زیاد شود، رفتار‌های وسواسی شکل گیرد. ترس افراطی، نه‌تنها پیشگیری را تقویت نمی‌کند، بلکه باعث افزایش آشفتگی اجتماعی و فرسودگی نظام درمان می‌شود.

ج) بی‌تفاوتی (بی‌حسی هیجانی): این وضعیت خطرناک‌تر از ترس است.

وقتی افراد در اثر بمباران خبری یا خستگی روانی، بی‌تفاوت می‌شوند، انگیزه برای رعایت پیشگیری پایین می‌آید. این حالت در فصل‌های طولانی بیماری‌ها بسیار دیده می‌شود مثل دوران کرونا.

فکرشهر: چه خطا‌های روانی وجود دارد که ممکن است پیشگیری را مختل کند؟

۱. خوش‌بینی افراطی. این که بگوییم «برای من اتفاق نمی‌افته.» این تفکر، یکی از عوامل اصلی انتقال بیماری‌هاست.

۲. عادی‌انگاری خطر: وقتی جامعه مدت طولانی با یک بیماری مواجه است، خطر برای مردم بی‌اهمیت می‌شود.

۳. خستگی رفتاری: رعایت پروتکل‌ها انرژی روانی می‌خواهد. مردم بعد از مدتی خسته می‌شوند و رفتار‌های محافظتی را کنار می‌گذارند.

۴. اعتماد آسیب‌دیده: اگر مردم به منابع رسمی اعتماد نکنند، حتی بهترین توصیه‌ها اجرا نمی‌شود.

۵. اثر گروه: اگر اطرافیان بی‌تفاوت باشند، فرد هم همراه جمع رفتار می‌کند، البته اگر خود او نگران نباشد.

فکرشهر: چگونه از منظر روان‌شناسی، رفتار‌های پیشگیرانه را در مردم تقویت کنیم؟

۱. آموزش کوتاه، واضح و تکرارشونده: مغز انسان پیام ساده را بهتر می‌پذیرد و پیام تکراری را بهتر عمل می‌کند.

۲. تبدیل رفتار‌های پیشگیرانه به «روال»: یعنی پله‌پله و با رفتار‌های کوچک. مثلاً: «هر ورود به خانه = شستن دست» «هر حضور در مراکز شلوغ = ماسک». وقتی رفتار تبدیل به عادت شود، نیازی به انرژی روانی ندارد.

۳. ایجاد انگیزه مثبت: به جای تهدید، باید از پیام‌های امیدبخش و اثربخش استفاده کرد: «رعایت شما یعنی کمک به پدران، مادران، و کودکانتان.»

۴. اصلاح ادراک خطر: نه کم‌نمایی، نه بزرگنمایی. ارائه عدد، آمار، و توضیح شفاف بهترین روش تنظیم هیجان است.

۵. حمایت روانی از خانواده‌ها: آرامش خانواده = کاهش رفتار‌های تکانشی و پیشگیری بهتر. خانواده‌ای که آگاهی دارد، مدیریت هیجانش بهتر است.

۶. حضور فعال کادر درمان در نقش الگو: کادر درمان باید:با آرامش صحبت کند، رفتار‌های مراقبتی را پیش روی مردم انجام دهد، پیام‌های درست و کوتاه بدهد، رفتار ما، خودش آموزش زنده است.

۵. نقش بیمارستان‌ها و نهاد‌های سلامت: پیام‌رسانی منظم و قابل اعتماد. پوستر، پیامک، کانال رسمی، و اطلاع‌رسانی محیطی در اورژانس‌ها بسیار اثرگذارند. خط مشاوره سلامت روان کمک می‌کند مردم به جای شنیدن شایعات، پاسخ علمی دریافت کنند.

همه چیز درباره «اضطراب سلامت»/ اضطراب سلامت چیست؟ چه تاثیری در جامعه دارد و چه باید کرد؟/ چگونگی ایجاد امنیت روانی

فکرشهر: راهکار‌های کاهش اضطراب در سالن‌های انتظار برای دیدار با پزشک و درمان چیست؟

پیام‌های آرام‌ساز، اطلاعات دقیق و مطمئن، توضیح مراحل درمان یا تریاژ این کار‌ها هیجان مردم را متعادل می‌کند. حمایت روانی از کادر درمان خیلی مهم است؛ کادر درمان آرام مساوی است با انتقال آرامش به مردم و کادر درمان مضطرب مساوی است یا انتقال نگرانی به مردم.

فکرشهر: جناب آقای فقیه، از حضور شما و گفته‌های دقیق، علمی و کاربردی شما صمیمانه تشکر می‌کنیم. مجموعه مباحثی که امروز درباره ابعاد روان‌شناختیِ شیوع بیماری‌ها خصوصت آنفلوانزا، از مدیریت اضطراب سلامت گرفته تا تنظیم هیجانات خانواده، فرسودگی کادر درمان، روان‌شناسی شایعات و همچنین بعد روانی پیشگیری مطرح کردید، حقیقتاً برای مجموعه ما و خوانندگان گرامی، راهبردی و قابل استفاده بود.

بی‌تردید نگاه عالمانه و تجربه عملی شما، به ما کمک می‌کند که در کنار مراقبت‌های جسمی، توجه جدی‌تری به سلامت روان بیماران، خانواده‌ها و حتی کادر درمان داشته باشیم. امیدواریم این جلسات ادامه‌دار باشد و بتوانیم از دانش ارزشمند شما در برنامه‌ریزی‌ها و تصمیم‌گیری‌های آینده استفاده کنیم. برایتان آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون داریم.

 

منبع: فکرشهر
ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر