جمعه ۰۵ دی ۱۴۰۴
جستجو
آخرین اخبار سیاست
مطالب بیشتر
اندیشکدهٔ ایتالیایی مطالعات سیاست بین‌الملل (ISPI) تحلیل کرد:

از ایران تا لبنان و اسرائیل؛ سال ۲۰۲۶ چه در انتظار خاورمیانه است؟

فکرشهر: «در حالی که کشور همچنان با خطر حملهٔ مجدد اسرائیل مواجه است، ایران به نظر می‌رسد در میان اولویت‌های متنوع و گاه متعارض دولت ایالات متحده به رتبه‌های پایین‌تر رانده شده باشد. در حوزهٔ هسته‌ای، تهران در حال حاضر اهرم‌های کمتری در برابر واشنگتن در اختیار دارد و بیش‌ازپیش در اعمال نفوذ منطقه‌ای، چه در خاورمیانه و چه در قفقاز جنوبی، با مشکل مواجه است. به‌جای گسست، باید انتظار تداوم وضعیت موجود را در آیندهٔ نزدیک داشت.»...
کد خبر: ۲۰۱۹۵۶۷
جمعه ۰۵ دی ۱۴۰۴ - ۲۱:۴۳

فکرشهر: اندیشکدهٔ ایتالیایی مطالعات سیاست بین‌الملل (ISPI) نوشت: خبرنامه MED This Week با ارائهٔ تحلیل‌های آگاهانه دربارهٔ مهم‌ترین تحولات منطقهٔ خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA)، مجموعه‌ای از دیدگاه‌های منحصر‌به‌فرد و پیش‌بینی‌های قابل اتکا دربارهٔ سناریو‌های آینده را گرد هم می‌آورد. امروز، نگاهی می‌اندازیم به مهم‌ترین روند‌ها و مسائلی که باید در کشور‌های منطقهٔ منا در سال ۲۰۲۶ زیر نظر داشت.

به گزارش فکرشهر از انتخاب، درادامه این مطلب آمده است: با نزدیک شدن به پایان سال ۲۰۲۵، منطقهٔ خاورمیانه و شمال آفریقا در نقطه‌ای سرنوشت‌ساز قرار گرفته است؛ منطقه‌ای که همچنان با بحران‌های مزمن دست‌وپنجه نرم می‌کند و تنها نشانه‌هایی محتاطانه از تلاش برای ثبات در آن دیده می‌شود. سال گذشته شاهد مجموعه‌ای از رویداد‌های به‌شدت بی‌ثبات‌کننده بود که برخی از آنها سطح تنش و وخامت اوضاع را به حدی رساند که به‌ندرت در سال‌های اخیر دیده شده بود.

جنگ غزه در تمام طول سال ادامه یافت و پیامد‌های منطقه‌ای گسترده‌ای بر جای گذاشت. اگرچه در حال حاضر یک آتش‌بس موقت برقرار است، اما دشواری گذار به مرحلهٔ دوم توافق آتش‌بس نشان می‌دهد که وضعیت تا چه اندازه شکننده باقی مانده است. تنش‌ها در ماه ژوئن به اوج خود رسید، زمانی که اسرائیل و ایران وارد یک رویارویی دوازده‌روزه شدند؛ تقابلی که می‌توانست کل منطقه را به سمت یک جنگ فراگیر سوق دهد. این حس آسیب‌پذیری با دو حملهٔ بی‌سابقه به قطر – یکی از سوی اسرائیل و دیگری از سوی ایران – تشدید شد و نشان داد حتی کشور‌هایی که مدت‌ها کوشیده بودند از درگیری مستقیم پرهیز کنند، اکنون بیش از پیش در معرض خطر قرار گرفته‌اند.

در همین حال، سال ۲۰۲۵ شاهد بازگشت دونالد ترامپ و ایالات متحده به‌عنوان بازیگری مرکزی در خاورمیانه بود. از توافق‌های مبتنی بر سرمایه‌گذاری با کشور‌های خلیج فارس گرفته تا تلاش‌های تازه برای عادی‌سازی روابط با سوریه، و در نهایت حملات به تأسیسات هسته‌ای ایران و ایفای نقشی محوری در طرح صلح غزه، این سال نشان داد که واشنگتن بار دیگر توانایی خود را برای اعمال قدرت و نفوذ در سراسر منطقه بازیافته است.

در چشم‌انداز پیش‌رو، سال جدید از هم‌اکنون چند رویداد کلیدی را در خود دارد که به احتمال زیاد بر پویایی‌های منطقه‌ای تأثیرگذار خواهند بود. انتخابات در مراکش، الجزایر، لبنان و به‌ویژه اسرائیل، در کنار گردهمایی‌های چندجانبهٔ مهمی مانند اجلاس COP۳۱ در آنتالیا، بار دیگر منطقهٔ منا را در کانون توجه بین‌المللی قرار خواهد داد. پس از چنین سال پرتلاطمی، چه انتظاری می‌توان از منطقه در سال ۲۰۲۶ داشت؟ چالش‌های اصلی در سطح منطقه‌ای – و در درون کشور‌های مختلف – چه خواهند بود؟

کارشناسان شبکهٔ ISPI به بررسی مهم‌ترین روند‌ها و نکاتی می‌پردازند که باید در کشور‌های منطقهٔ منا در سال ۲۰۲۶ زیر نظر داشت.

جهان عرب در منا در سال ۲۰۲۶

«در سال ۲۰۲۶، خاورمیانه و شمال آفریقای عربی ممکن است نسبت به یک دههٔ پیش نفوذپذیری کمتری داشته باشد، اما در عین حال شکننده‌تر شود. ممکن است شاهد حضور کمتر روسیه در سوریه، نفوذ کمتر ایران در یمن، عراق و شام، نقش کم‌رنگ‌تر ترکیه در عراق و لیبی، کاهش حضور اروپا در شمال آفریقا و ایالات متحده‌ای منزوی‌تر باشیم. رژیم‌های اقتدارگرای عرب در حال تثبیت قدرت و تقویت مرز‌های خود هستند. هژمون‌های منطقه‌ای در حال بازتنظیم سیاست‌ها یا تمرکز بر مسائل داخلی‌اند. قدرت‌های جهانی نیز اولویت‌های فوری‌تری در نیم‌کره‌های خود دارند.

با توجه به شاخص‌های اقتصادی خنثی تا مثبت در منطقهٔ منا، احتمالاً استدلال‌ها برای مداخله‌گری گستردهٔ خارجی کاهش خواهد یافت. با این حال، بی‌ثباتی همچنان پابرجا خواهد بود. فشار‌های اجتماعی، جمعیتی و اقلیمی، منطقه را بر لبهٔ تیغ نگه می‌دارند. احساس شکست‌ناپذیری اسرائیل می‌تواند آن را بیش از پیش به درگیری در سوریه، لبنان و سرزمین‌های فلسطینی بکشاند. جاه‌طلبی‌های هژمونیک ترکیه – همراه با محاسبات سیاسی و اقتصادی داخلی – ممکن است همچنان به کنش‌گری این کشور در شام و لیبی دامن بزند. سرریز ناامنی از ساحل آفریقا، موج‌های مهاجرت و احیای داعش می‌تواند اروپا را به مداخلهٔ شدیدتر در شمال آفریقا وادارد. سودان زخمی باز و آهنربایی برای بازیگران خارجی است. مسکوی کم‌درگیرتر – در صورت فروکش‌کردن جنگ اوکراین – ممکن است به بازگشتی «ترکیبی» بیندیشد؛ واشنگتن امپریالیستی و معامله‌گر شاید دوباره تمرکز خود را به منطقه معطوف کند؛ و پکنِ بااعتمادبه‌نفس‌تر، آرام و فرصت‌طلبانه نفوذ خود را گسترش دهد.»

یوسف شریف، مدیر مرکز جهانی کلمبیا در تونس

رصد قیمت نفت در سال ۲۰۲۶

«در میان شاخص‌های متعددی که باید در ماه‌های آینده زیر نظر داشت، قیمت نفت شاید گسترده‌ترین تأثیر را بر کل منطقهٔ منا داشته باشد. حتی اگر آژانس بین‌المللی انرژی اخیراً پیش‌بینی خود دربارهٔ مازاد عرضهٔ جهانی نفت در سال آینده را تعدیل کرده باشد، همچنان به نظر می‌رسد عرضه حدود ۳٫۸۴ میلیون بشکه در روز از تقاضا فراتر رود. این امر ناشی از رشد چشمگیر تولید در ایالات متحده و آمریکای جنوبی و همچنین افزایش تولید اوپک‌پلاس است. ادارهٔ اطلاعات انرژی آمریکا انتظار دارد قیمت نفت در سال آینده باز هم کاهش یابد و بهای نفت برنت در سه‌ماههٔ نخست ۲۰۲۶ به‌طور میانگین به ۵۵ دلار در هر بشکه برسد.

در منطقهٔ منا، مازاد عرضه اگرچه برای واردکنندگان خالص انرژی شرایط را تسهیل می‌کند، اما خطر تأثیرات پایدار بر تولیدکنندگان – چه پردرآمد و چه کم‌درآمد – را به همراه دارد. در مورد اول، کاهش درآمد‌های دولتی و افزایش کسری بودجه می‌تواند پروژه‌های پرهزینهٔ تنوع‌بخشی اقتصادی، به‌ویژه در کشور‌های خلیج فارس، را بیش از پیش به تعویق بیندازد. در مورد دوم، که به کشور‌های بسیار آسیب‌پذیرتر مربوط می‌شود، پیامد‌ها می‌تواند خطرناک‌تر باشد و دولت‌ها را به کاهش شدید هزینه‌های عمومی وادار کرده و نارضایتی اجتماعی را تشدید کند. نمونهٔ قابل‌توجه، الجزایر است؛ بودجهٔ ۲۰۲۶ این کشور، با وجود تأمین مالی برنامه‌ای با هزینهٔ بی‌سابقه (۱۳۵ میلیارد دلار)، بر مبنای قیمت متوسط ۶۰ دلار برای هر بشکه نفت تنظیم شده است. سقوط قیمت به زیر این سطح، دولت را ناچار به بازنگری در سیاست‌های مالی خواهد کرد.»

آلدو لیگا، مرکز منا در ISPI

نیاز به همکاری برای عبور از بحران اقلیمی در منا

«با تشدید فشار‌های اقلیمی در سراسر منطقهٔ منا، عدالت آبی و حاکمیت غذایی در سال ۲۰۲۶ به محرک‌های اصلی هم منازعه و هم همکاری تبدیل خواهند شد. خشکسالی‌های طولانی‌مدت، افت منابع آب زیرزمینی و اختلال در نظام‌های غذایی، نابرابری‌های اجتماعی را تشدید کرده، مشروعیت دولت‌ها را تحت فشار قرار داده و نارضایتی‌ها را در بسترهای脆弱ی، چون لبنان، سوریه و یمن عمیق‌تر خواهد کرد. با این حال، همین فشار‌ها می‌توانند زمینه‌هایی برای همکاری ایجاد کنند؛ از طریق حکمرانی مشترک آب، کشاورزی سازگار با اقلیم و نظام‌های غذایی منطقه‌ای. این‌که تنش اقلیمی به درگیری بینجامد یا همکاری را تقویت کند، به انتخاب‌های حکمرانی، میزان مشارکت جوامع محلی و توانایی تعریف آب و غذا به‌عنوان کالا‌هایی سیاسی و اجتماعی مشترک – نه منابع امنیتی‌شده – بستگی خواهد داشت.»

سارین کاراجرجیان، مدیر برنامهٔ سیاست‌های محیط‌زیست، ابتکار اصلاحات عربی

جاه‌طلبی‌های فضایی منطقهٔ منا: زیرساخت راهبردی در دل نابرابری‌های پایدار

«با نگاه به سال ۲۰۲۶، برنامه‌های فضایی کشور‌های منا، با وجود تفاوت‌های گسترده در سطح سرمایه‌گذاری، بلوغ نهادی و بودجه‌های ملی، به‌طور فزاینده‌ای حول یک منطق راهبردی مشترک همگرا می‌شوند. دولت‌های منطقه فضا را به‌عنوان زیرساختی حیاتی تلقی می‌کنند و بر مشاهدهٔ زمین، ارتباطات ماهواره‌ای و خدمات داده‌محور با ارزش اقتصادی، زیست‌محیطی و امنیتی روشن تمرکز دارند. توانمندسازی فناورانه و حاکمیت تکنولوژیک به اهداف محوری بدل شده و پیوند نزدیکی با دستورکار‌های هوش مصنوعی، زیرساخت دیجیتال و تولید پیشرفته یافته است. هم‌زمان، کشور‌ها خود را در بخش‌های مختلف زنجیرهٔ ارزش فضایی – از تحلیل‌های پایین‌دستی تا خدمات پرتاب و فضابندر – موقعیت‌یابی می‌کنند. مجموع این روند‌ها نشان‌دهندهٔ چرخشی قاطع به‌سوی برنامه‌های فضایی عملیاتی‌تر، اقتصادی‌تر و یکپارچه‌تر از منظر راهبردی است.»

میشله اسکاتالینی، پژوهشگر وابسته، دانشکدهٔ بازرگانی سعید، دانشگاه آکسفورد

خلیج فارس در ۲۰۲۶: تثبیت دستاورد‌های اقتصادی و تقویت دفاع

«کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس در سال ۲۰۲۶ دو هدف را در اولویت قرار خواهند داد: تثبیت دستاورد‌های اقتصادی و بهبود وضعیت امنیتی منطقه‌ای. سال ۲۰۲۵ واقعیتی ناخوشایند را پیش روی این کشور‌ها گذاشت: دیپلماسی به‌تنهایی دیگر برای بازدارندگی در برابر تهدید‌های ایران کافی نیست (نمونهٔ آن حملهٔ تهران به العدید)، و اتحاد با آمریکا نیز برای جلوگیری از استفادهٔ اسرائیل از زور در محدودهٔ آنها کفایت نمی‌کند (نمونهٔ آن حملهٔ تل‌آویو در دوحه علیه حماس). ازاین‌رو، سال ۲۰۲۶ برای پایتخت‌های خلیج فارس سالی کلیدی خواهد بود تا در راهبرد‌های دفاعی چندسویه و در سپر دفاع هوایی مشترک اعلام‌شده سرمایه‌گذاری کنند.

احتمالاً عربستان سعودی، قطر و امارات فشار بر آمریکا را برای اجرای طرح صلح غزه افزایش خواهند داد و هم‌زمان در پی تقویت بازگشت ژئوپولیتیکی خود به شام، با تمرکز بر سوریه و عراق، خواهند بود. بحران‌های سودان و یمن، به‌دلیل تشدید رقابت‌های درون‌خلیجی، نیازمند توجه ویژه خواهند بود. در سال جدید، زمینه‌ها برای تقویت همکاری شورای همکاری با اتحادیهٔ اروپا و نیز شراکت راهبردی شورای همکاری – ایتالیا فراهم است؛ به‌ترتیب با برگزاری دومین اجلاس مشترک و تدوین برنامهٔ اقدام مشترک رم برای دورهٔ ۲۰۳۰-۲۰۲۶. مهم‌تر از همه، تلاش سیاسی اصلی پایتخت‌های خلیج فارس معطوف به ایجاد توازن هرچه بهتر میان واشنگتن و پکن خواهد بود.»

الئونورا آردماگنی، پژوهشگر ارشد وابسته، ISPI

ایران در ۲۰۲۶: چشم‌انداز دشوار

«در حالی که کشور همچنان با خطر حملهٔ مجدد اسرائیل مواجه است، ایران به نظر می‌رسد در میان اولویت‌های متنوع و گاه متعارض دولت ایالات متحده به رتبه‌های پایین‌تر رانده شده باشد. در حوزهٔ هسته‌ای، تهران در حال حاضر اهرم‌های کمتری در برابر واشنگتن در اختیار دارد و بیش‌ازپیش در اعمال نفوذ منطقه‌ای، چه در خاورمیانه و چه در قفقاز جنوبی، با مشکل مواجه است. به‌جای گسست، باید انتظار تداوم وضعیت موجود را در آیندهٔ نزدیک داشت. ساخت پرتابگر‌های جدید موشکی و تقویت برنامهٔ موشکی همچنان ستون‌های اصلی دکترین نظامی کشور باقی خواهند ماند، در حالی که تقویت گفتمان ملی‌گرایانه و احیای تاریخ و اسطوره‌های پیشااسلامی به‌عنوان پشتوانه‌ای برای روایت هویتی ایران ادامه خواهد یافت.

با این حال، مهم‌تر از همه، نیاز به رسیدگی به چالش‌های داخلیِ تکرارشونده است که دولت مسعود پزشکیان را در حالت آماده‌باش نگه خواهد داشت. وخامت شرایط اقتصادی و افت ارزش پول ملی، همراه با تداوم بحران آب و محیط‌زیست، بدان معناست که تا سال ۲۰۲۶ ایران باید هم‌زمان با چالش‌های داخلی و خارجی متعددی دست‌وپنجه نرم کند.»

لوییجی تونینلی، مرکز منا در ISPI

اسرائیل در ۲۰۲۶: مسیر منتهی به انتخابات

«در اسرائیل، سال ۲۰۲۶ بی‌تردید تحت‌تأثیر انتخابات پیشِ رو در ماه اکتبر خواهد بود. با این حال، پیش از آن، چندین مسئلهٔ حل‌نشده نیازمند رسیدگی است. دولت و نخست‌وزیر آن با شکاف فزاینده‌ای در اعتبار سیاسی مواجه‌اند که بازتاب‌دهندهٔ ناتوانی گسترده‌تر در پذیرش مسئولیت‌های سیاسی و نهادی در قبال بخش‌های بزرگی از جامعهٔ اسرائیل است. در عرصهٔ خارجی، رد تشکیل دولت فلسطینی از سوی اسرائیل همچنان مانع اصلی در مسیر جایگاه منطقه‌ای این کشور است و حتی روابط آن با دولت ترامپ را نیز تهدید می‌کند.

در بحبوحهٔ گفت‌و‌گو‌های متزلزل دربارهٔ مرحلهٔ دوم طرح صلح غزه و تلاش‌ها برای گسترش توافق‌های ابراهیم، ایجاد یک دولت فلسطینی همچنان پیش‌شرط عادی‌سازی بیشتر روابط با اسرائیل باقی مانده است؛ شرطی که ترامپ نمی‌تواند از آن چشم‌پوشی کند و در نتیجه بنیامین نتانیاهو نیز ناچار به توجه به آن است. در این چارچوب، نخست‌وزیر اسرائیل قرار است در ۲۹ دسامبر به واشنگتن سفر کند. این‌که آیا این دیدار بار دیگر کفهٔ ترازوی حمایت ترامپ را به‌سوی تل‌آویو سنگین خواهد کرد یا نه، همچنان نامشخص است. ممکن است ترامپ در نهایت به این جمع‌بندی برسد که بهترین چشم‌انداز برای پیشرفت معنادار در منطقه، تنها با روی کار آمدن دولتی جدید در اسرائیل فراهم خواهد شد. در مجموع، سال ۲۰۲۶ در حال شکل‌گیری به‌عنوان سالی دشوار، اما تعیین‌کننده برای مسیر سیاسی اسرائیل و آیندهٔ بلندمدت آن است.»

سارا ایزابلا لیکین، مرکز منا در ISPI

سال سرنوشت‌ساز لبنان: اصلاحات بانکی، امنیت خارجی و نمایندگی دموکراتیک

«سال ۲۰۲۶ قطعاً سالی تعیین‌کننده برای لبنان خواهد بود. اکثریت قاطع لبنانی‌ها، چه در داخل و چه در خارج از کشور، امید‌های زیادی به انتخابات پارلمانی مورد انتظار در بهار دارند. هر دولتی که از دل این انتخابات بیرون آید، با سه چالش عمده روبه‌رو خواهد بود. نخست، تکمیل اصلاح نظام بانکی که امکان بازگشت سپرده‌های مصادره‌شده پس از بحران ۲۰۱۹ را فراهم کرده و ثبات لیرهٔ لبنان را تضمین کند، تا شرایط زندگی اکثریت مردم بهبود یابد. دوم، اجرای یک طرح حاکمیتی برای امنیت خارجی که از تمامیت ارضی کشور در برابر ظرفیت اخلال‌گری دو همسایهٔ آن، سوریه و اسرائیل، محافظت کند. سومین و دشوارترین، اما به همان اندازه فوری، اصلاح – حتی اگر جزئی – نظام توزیع طایفه‌ای قدرت است. در وضعیت کنونی، جوامع (سنی، شیعه و مسیحی) به‌ویژه در پارلمان به شکلی نمایندگی می‌شوند که به نفع گروه‌های کوچک‌تر و به زیان گروه‌های بزرگ‌تر است. بنابراین، دولت ۲۰۲۶ وظیفه‌ای چالش‌برانگیز، اما بنیادین در پیش خواهد داشت: تقویت نمایندگی دموکراتیک در نهاد‌های مرکزی.»

اورلی داهر، دانشیار دانشگاه دوفین پاریس

سوریه در نقطهٔ عطف: وحدت، قدرت و آزمون ۲۰۲۶

«گذار پس از اسد در سوریه از نظر سیاسی با شتابی خیره‌کننده پیش رفته، اما در عرصهٔ میدانی با عدم‌قطعیت‌های بزرگی روبه‌روست. احمد الشرع در سال ۲۰۲۵ به تثبیت قدرت و بازسازی جایگاه بین‌المللی سوریه پرداخت. آزمون واقعی در سال ۲۰۲۶ فرا می‌رسد؛ زمانی که آیندهٔ کشور به توانایی او در حفظ وحدت سوریه در برابر فشار‌های شدید داخلی و خارجی بستگی خواهد داشت.

چالش‌ها پنج‌گانه‌اند: نخست، ادغام نیرو‌های دموکراتیک سوریه تحت حمایت آمریکا و به رهبری کرد‌ها در ساختار دولت همچنان حل‌نشده باقی مانده است و شکست در این مسیر می‌تواند تنش با ترکیه را – که این نیرو‌ها را تروریستی می‌داند – شعله‌ور کند. دوم، سوریه باید میان روابط خارجی رقیب توازن برقرار کند: تعمیق پیوند‌ها با اهداکنندگان خلیجیِ حیاتی برای بازسازی و حفظ همکاری عمل‌گرایانه با روسیه. سوم، تکه‌تکه‌گی داخلی بر خطوط فرقه‌ای و قومی، به‌ویژه در میان علویان و دروزی‌ها، ادامه دارد و با حملات مداوم اسرائیل و بن‌بست گفت‌و‌گو‌های امنیتی با تل‌آویو تشدید می‌شود. چهارم، میزان شمول سیاسی در داخل نامشخص است و این‌که آیا پارلمان جدید می‌تواند به‌عنوان وزنه‌ای واقعی در برابر قدرت ریاست‌جمهوری عمل کند یا نه، تعیین‌کننده خواهد بود. پنجم، الشرع باید نارضایتی جناح‌های جهادی تندرو را مهار کند. نحوهٔ مواجههٔ او با این چالش‌ها در سال ۲۰۲۶، ثبات بلندمدت سوریه را رقم خواهد زد.»

فرانچسکو پترونلا، روزنامه‌نگار، ISPI

محدودیت‌ها و چشم‌انداز‌های شکل‌دهی به یک شراکت معتبر یورو-مدیترانه‌ای

«پیمان مدیترانه در پی بازتنظیم سیاست مدیترانه‌ای اتحادیهٔ اروپا در بستر رقابت‌های اقتصادی و ژئوپولیتیکی فزاینده است. اگرچه این ابتکار بر شهروندان، همکاری اقتصادی و مدیریت مهاجرت متمرکز است، اما به‌طور ناکافی به بخش‌های اجتماعی حیاتی مانند آموزش و بهداشت می‌پردازد. سیاست‌های تجاری موجود و توافق‌های مشارکت، اولویت را به آزادسازی بازار و رقابت‌پذیری اروپا می‌دهند و به این ترتیب عدم‌تقارن‌های ساختاری میان اتحادیهٔ اروپا و شرکای جنوبی آن را بازتولید می‌کنند.

تأمین مالی نقطه‌ضعف اصلی است. این پیمان فاقد بودجه‌ای اختصاصی است و به ابزار‌های موجود در چارچوب مالی چندساله متکی است. انسجام میان این پیمان، راهبرد «دروازهٔ جهانی» و ابزار آتی «اروپای جهانی» همچنان نامشخص است، به‌ویژه در مورد توازن میان منابع عمومی و خصوصی. تمرکز راهبردی اتحادیهٔ اروپا بر غرب و شرق، به بهای نادیده‌گرفتن جنوب، روابط یورو-مدیترانه‌ای را بیش از پیش تضعیف می‌کند. در سال ۲۰۲۶، این پیمان با چالش‌های مهمی در اجرای برنامهٔ اقدام خود روبه‌رو خواهد شد. برای دستیابی به تأثیری ملموس، لازم است بر شراکتی واقعی و برابر، مبتنی بر مالکیت مشترک، استوار شود. با بهره‌گیری از تجربهٔ شراکت یورو-مراکشی، اولویت‌ها باید شامل تقویت حمایت اجتماعی، انرژی، حمل‌ونقل و اتصال دیجیتال، پشتیبانی از زنجیره‌های ارزش صنعتی محلی و مقابله با فرار مغز‌ها باشد. چنین رویکردی برای ایجاد شراکتی معتبر، فراگیر و جذاب که با واقعیت‌های مدیترانه همخوانی داشته باشد، ضروری است.»

عبدالسلام سعد جالدی، کارشناس ارشد روابط بین‌الملل، مرکز سیاست برای جنوب نو (PCNS)

آیا راه‌حلی برای مسئلهٔ صحرای غربی نزدیک‌تر شده است؟

«برای مغرب عربی، سال ۲۰۲۶ می‌تواند سالی سرنوشت‌ساز باشد، اگر سرانجام راه‌حلی برای مناقشهٔ دیرپای صحرای غربی – که پنجاه سال است مراکش و الجزایر را از هم جدا کرده و مانع تحقق همگرایی منطقه‌ای شده – پیدا شود. دو کشور اصلی مغرب همچنین با چالش‌های داخلی روبه‌رو هستند، از جمله انتخابات پارلمانی که آزمونی مهم برای وضعیت دموکراسی، میزان مشارکت رأی‌دهندگان و مسائل کلیدی همچون نارضایتی جوانان مراکشی خواهد بود؛ نارضایتی‌ای که در اعتراضات بی‌سابقهٔ موسوم به «نسل Z-۲۱۲» نمود یافت.

با این حال، مهم‌ترین تحولات ممکن است در عرصهٔ خارجی رخ دهد. روند صلح که از سال ۱۹۹۱ در بن‌بست بود، با قطعنامهٔ شورای امنیت سازمان ملل در ۳۱ اکتبر ۲۰۲۵ جان تازه‌ای گرفت. مأموریت نیرو‌های حافظ صلح MINURSO طبق روال برای یک سال دیگر تمدید شد، اما این بار مبنای مذاکرات یگانه است: خودمختاری – نه استقلال که هدف دیرینهٔ جبههٔ پولیساریو بود – تحت حاکمیت رباط برای سرزمین مورد مناقشه. انتظار می‌رود مذاکرات میان طرف‌ها فشرده و معطوف به دستیابی به نتیجه‌ای ملموس باشد. ایالات متحده تحت ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، که پیشنهاد میزبانی گفت‌و‌گو‌های تحت هدایت نمایندهٔ ویژهٔ دبیرکل سازمان ملل، استفان دی‌میستورا، را نیز داده است، برای دستیابی به توافق نهایی فشار خواهد آورد.»

کاترینا روگرو، مرکز منا در ISPI

مناقشهٔ لیبی: مقامات رقیب با منافع مشترک

«لیبی در وضعیتی ایستا به نظر می‌رسد و بعید است این وضعیت در سال آینده تغییر کند. با وجود تلاش‌های میانجی‌گرانهٔ سازمان ملل برای یکپارچه‌سازی کشور، تقسیم لیبی به دو دولت رقیب در غرب و شرق احتمالاً ادامه خواهد یافت و نیرو‌های نظامی نیز در قالب دو ائتلاف رقیب باقی می‌مانند. با این حال، خبر خوب این است که تداوم این شکاف‌ها بعید است به رویارویی نظامی تمام‌عیار منجر شود. دو بلوک رقیب که به‌طور اسمی به رهبری خلیفه حفتر در شرق و عبدالحمید دبیبه در طرابلس قرار دارند، انگیزهٔ چندانی برای جنگ ندارند؛ چرا که پشت در‌های بسته، به توافق‌ها – حتی مالی – دست می‌یابند که برای هر دو طرف سودمند است و به تثبیت اقتدارشان در مناطق تحت کنترل کمک می‌کند. حامیان خارجی آنها نیز علاقه‌ای به حمایت از جنگی جدید در لیبی ندارند.

با این حال، در افق پیش‌رو خطر بی‌ثباتی همچنان وجود دارد؛ خطری که می‌تواند از یک بحران جانشینی در درون خانوادهٔ حفتر یا از کاهش قیمت نفت ناشی شود؛ کاهشی که درآمد‌های نفتی – منبع اصلی خرید صلح برای هر دو طرف – را کاهش خواهد داد.»

کلودیا گاتزینی، تحلیل‌گر ارشد لیبی، گروه بین‌المللی بحران (ICG)

 

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر