روزی که یک روحانی با چهره ای آرام و با طمأنینه و با شعار اعتدال پا به عرصه رقابتهای انتخاباتی سال ۹۲ گذاشت کمتر کسی از سیاسیون تصور می کرد، اعتدال شعاری باشد که بتوان بر آن تکیه کرد و افکار عمومی تحول خواه را همراه کرد.
این امر باعث شد در اوایل نگاه مناسبی به این موضوع نباشد ولی روحانی با کلامی شیوا و اندیشه ای نوین و صد البته با حمایت گروهی از بزرگان و دلسوزان که از پشتوانه مردمی بسیار بالا و خوبی برخوردار بودند باعث شد این شعار به واقعیت نزدیک و نزدیکتر شود و در آخر مردم این شعار را به عنوان راهبردی درست در شرایط موجود کشور پذیرفتند.
اینک که به پایان دوره اول ریاست جمهوری روحانی نزدیک می شویم یا به عبارت بهتر هر چه نزدیک تر می شویم مسائل و اتفاقاتی را شاهد هستیم که جای بسی تامل و تدبر دارد.
در فضای موجود تا پیش از انتخابات کاش برنامه ای تدارک دیده شود تا اعتدال و ابعاد گوناگون آن در حوزه های مختلف باز تعریف شود شاید بتوان بخشهایی از این اندیشه و ضرورت ادامه ی این روال و روند را در آستانه ی یک انتخاب دیگر به افکار عمومی معرفی کرد.
در این ایام شاهد بودیم که برخی از دوستان با تفسیر به رأی واژه اعتدال کارهایی کردند و اعمالی را انجام دادند که هیچ گاه نه سیاست دولت بود و نه مقتضیات زمان ایجاب می کرد که انجام گیرد.
برخی با تعاریف خود خواسته از این واژه، مصادره به مطلوب کردند و هر گونه کوتاهی و قصور خود را در این قالب آوردند و تحت لوای اعتدال خود را مبرا از هرگونه کوتاهی و عدم همراهی قلمداد کردند؛ اینان برای هرگونه عدم فعالیت خود با بهانه های واهی سعی کردند اذهان را منحرف کنند.
گروهی دیگر با اعمال سلیقه مصادره به نفع رقیب را اعمال کردند تا جایی که مخالفان سرسخت دولت هم نمی توانستند اینگونه عمل کنند و با سیاه نمایی ها سعی بر آن داشته و دارند که کارایی حوزه های مختلف را زیر سوال برده و تنها خود را اصطلاحا از مهلکه موجود رها کنند.
و اما مهمترین گروه کسانی هستند که می گویند چون ما قبلا ثابت کرده ایم که همراه هستیم پس نیاز به اثبات مجدد نیست و نیاز به فعالیت نمی بینند.
این دسته با سکوت های نابجا نه تنها به نفع دولت فعالیتی نکردند بلکه باعث شدند مخالفان زبان به نکوهش و تخریب بگشایند که چون دستاوردی نداشتند مجبور به سکوت شده اند در حالی که خود واقف هستند که می توان قاطعانه از عمل دولت در کلیه حوزه ها دفاع کرد.
متاسفانه سکوت سیاستی است که افراد ضعیف و پست پرست در اواخر همه دولت ها پیشه می کنند تا شاید بتوانند در دولت های مختلف خود و جایگاه خود را حفظ کنند و چون بارها آزموده اند و نتیجه آن را دیده اند، پس باز هم این سیاست را دنبال می کنند.
اینگونه افراد که خود را متخصص در حوزه کاری خویش می بینند گمان می کنند به جز خودشان کسی توانایی انجام اینگونه امورات را ندارد و هر بار به بهانه نیاز کلیه دولتها به توان آنان بر ناتوانی های خود سرپوش می گذارند در حالی که همواره در معرض این پرسش هستند که آیا دولت در حوزه کاری شما فعل و عمل قابل دفاعی انجام نداده است که اینگونه سکوت می کنید؟
اگر سری هر چند کوتاه به بازار بزنیم، خواهیم دید که ویترین مغازه ها در این ایام تغییر کرده است و شاهد تغییرات چشمگیری در آستانه ی تغییر فصل هستیم.
این روزها انگار سیاست هم همانند بازار شده است و در ابتدای تغییر فصل، جنب و جوش در تغییر ویترین سیاسی افراد و شخصیت ها نیز آغاز شده است.
اینان در ایام انتخابات مانکنهای خود را با آرایش و پوشش فصل در ویترین قرار می دهند تا همراهی خویش را ثابت کنند ولی پس از گذشتن از مرحله حساس انتخاب این نشانه ها و علائم را از ویترین خارج و به پس توهای دهلیز سیاست انتقال می دهند و تا انتخابات بعد حتی سراغی هر چند کوچک از این مانکن ها نمی گیرند.
چه بسا گاهی برای ابراز برائت و پاک کردن پیشینه این نشانه ها را در گوشه ای دنج از بین میبرند تا بازار داد و ستد خود را از بی رونقی تغییر فصل ها نجات دهند و بازیگر شرایط جدید باقی بمانند.
در ایامی که نیاز به خون دل خوردن ها باشد افرادی با بهانه های واهی و بچه گانه حاضر به ورود به کارزار نمی شوند تا مبادا هزینه ای متوجه آنها شود ولی زمانی که آب ها از آسیاب ها افتاد با مشت های گره کرده و منیت های همیشگی شان خود را به هر طریق به دیگ حلوا می رسانند. شاید سیاسیون به مقتضیات زمان و معذوریت های فی مابین به آنها لبیک بگویند ولی افکار عمومی هیچگاه فراموش نخواهد کرد و آنان را به قضاوت خواهد نشست.
متاسفانه این دسته با سهم خواهی ها و دعواهای زرگری منافع خود را پیش می برند و چاره ای نیز برای این جماعت دلال سیاسی اندیشیده نشده است.
کاش تا فرصت باقی است یکبار دیگر واژه اعتدال بازخوانی و باز تعریف شود تا هر کسی به خودش اجازه مصادره شخصی ندهد و امید میلیون ها امیدوار را نا امید نکند.
منبع: مند