فکرشهر: با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی ایران و اتمام جنگ ۸ ساله، نهادها و بنیادهای فرهنگی متعددی به منظور حفظ و ترویج آموزههای دفاع مقدس در سازمانها و مراکز مختلف کشوری و لشکری راهاندازی شد.
به گزارش فکرشهر، محمد ایراندوست در ادامه در اعتماد نوشت: این مراکز با بهرهگیری از رشتههای متنوع هنری: ادبیات، موسیقی، سینما، تئاتر و... سعی و توان خود را به کار گرفتند تا حماسهآفرینی ملت ایران را تبیین و ماندگار سازند. در این میان هنر سینما با توجه به ویژگیها و قابلیتهایش بیشتر مورد بهرهبرداری قرار گرفت و در مقاطعی نیز فیلمهای زیبا و جذابی نیز خلق شد. با استقبال مخاطبان از فیلمها سازمانها و نهادهای بیشتری فعالیتهای خود را معطوف به سینما کردند. به مرور هرچه از عمر این مراکز گذشت، تدابیر و مقررات دستوپاگیر اداری و اعمال نظر برای فیلمسازان دوچندان شد و موقعیت تولید به مرحلهای رسید که برخی از این مراکز که روزگاری برای تقویت سینمای دفاع مقدس تاسیس شده بودند خود به بزرگترین مانع رشد و توسعه اینگونه سینمایی تبدیل شدند. این مراکز خود را به عنوان متولی سینمای جنگ قلمداد کردند و بودجه و امکانات محدودی که باید صرف تولید و نمو سینمای جنگ میشد را صرف امور اداری، برگزاری جشنوارهها و تولید آثار ضعیف و کممحتوا کردند.
عملکرد نامطلوب برخی از این مراکز به مرور، بسیاری از بزرگان و کارگردانان صاحبنام در حوزه سینمای دفاع مقدس را دلسرد و خانهنشین کرد، باعث دلزدگی و گریز مخاطبان سینما از این ژانر پرطرفدار شد، رویکرد احساسی و هیجانی بر رویکرد منطقی و جریان ساز توفق یافت، افکار و اندیشههای سیاسی خاص بر منافع ملی در تولید آثار ترجیح داده شد، ... ادامه این روند به وضعیتی منجر شد که رهبرمعظم انقلاب در دیدار اخیرشان با فرماندهان و هنرمندان دفاع مقدس گفتند: «بسیاری از کارهایی که باید در خصوص دوران دفاع مقدس در عرصه ادبیات، سینما، تئاتر، تلویزیون، روزنامهنگاری و فضای مجازی انجام میدادیم، انجام ندادهایم.»
کارنامه مراکزی که در زمینه ترویج ارزشهای دفاع مقدس تلاش میکنند پس از سه دهه فعالیت به لحاظ آماری و کمی پرحجم است، اما به لحاظ محتوایی و جذابیت هنری بسیار نحیف است و در برابر محصولات هالیوودی پیرامون جنگهای جهانی حرفی برای گفتن ندارد. گواه این ادعا جایگاه سینمای دفاع مقدس در نزد مخاطبان سینما به ویژه جوانان است. برخی از سیاستگذاران و دستاندرکاران سینمای دفاع مقدس که خود را متولی بیچون و چرای این حوزه میدانند؛ شناخت ژرفی از فرهنگ والای دفاع مقدس ندارند، با مقوله هنر و مقتضیات آن بیگانهاند، اطلاع محدودی از نیازها و اولویتهای مخاطبان امروز دارند، منافع فردی و سازمانی را بر منافع عمومی ترجیح میدهند، ... خروجی و ثمره کار این طیف میشود فیلمهای: پیک نیک در میدان جنگ، سه و نیم، ۳۳ روز، برف و خاکستر، دلتنگیهای عاشقانه، امپراتوری جهنم و ... . باید اذعان داشت اگر نبود پیکر مطهر شهدای تفحص که هر از گاهی در شهرها به عنوان نماد مقاومت ملت ایران تشییع میشود، امروز با این وضعیت محصولات فرهنگی تنها هاله و نامی از برهه پر افتخار دفاع مقدس باقی مانده بود. طیفی که نام دفاع مقدس را با خود همراه میسازد، امروز به جای سخن نخنما و کلیشهای عدم حمایت از سینمای مقاومت و استفاده از تبلیغات رسانهای و شعارهای پرطمطراق لازم است عملکردشان را مورد نقد و آسیبشناسی همهجانبه قرار دهند. باور کنند در زمینه برنامهریزی، سیاستگذاری و اجرایی سالها به خطا رفتهاند، بسیاری از فرصتها را خواسته یا ناخواسته از دست دادهاند و مهجوری این ژانر را در جامعه رقم زدهاند. امروز سینمای دفاع مقدس از خلأ رویکردهای نوین و اندیشههای کارآمد رنج میبرد و به متولیانی نیاز دارد که تنها دغدغه آنها تبیین و ترویج ارزشهای انسانی و جهانشمول دفاع مقدس در سطح ملی و فراملی باشند.