فکرشهر: آقا وزیر عینکی پولداره، امروز صبح وقتی از خواب بیدار شد، خاطرات ایام جوونی و شیطنت‌های اون ایام در دانشگاه توی ذهنش وول می‌خوردن، مزه غذای دانشجویی توی سلف (غذاخوری) دانشگاه توی اون ظرف‌های آهنی که بعضی دانشجوها بین خودشون می‌گفتن توش کافور می‌ریزن زیر زبونش بود!
در حالی که داشت کتش رو می‌پوشید، یه فکری به ذهنش رسید، گوشی موبایلشو برداشت، شماره مسئول دفترشو گرفت و گفت "امروز یک برنامه هماهنگ کن بریم دانشکده علوم پزشکی یکی از این دانشگاه‌های اطراف یه دوری بزنیم، با دانشجوها گپی بزنیم و ببینیم دنیا دست کیه. حالا اگه فرصتی شد یک غذایی هم همون اطراف بزنیم توی رگ.
روابط عمومی اون وزارتخونه به تکاپو افتاد و خبرنگارا رو خبر کرد. عنوان برنامه شد: «بازدید سرزده آقای قاضی‌زاده هاشمی - وزیر بهداشت از دانشکده پزشکی علوم پزشکی شهید بهشتی».
وقتی به سلف رسید دانشجوها داشتند غذا می‌خوردند؛ دانشجوهایی که در وصف این وزیر خوش‌اخلاق و کاردرست که شایعه شده به تازگی چشمای یکی از چهره‌های سیاسی کشور رو هم در کلینیک نور عمل جراحی کرده و دستش هم توی کار خیر هست، حرف‌های زیادی شنیده بودن، فرصت رو غنیمت شمردن و گفتن حالا که تب سِلفی گرفتن (عکسبرداری از خود) داغه، خوبه ما هم یه سلفی با وزیر بگیریم؛ هم فاله و هم تماشا؛ تازه بعدش هم می‌تونی کلی با این سلفی پُز بدی، بذاری روی فیس‌بوک. یه همچین عکسی چن‌تا لایک داره؟! البته که گلایه کردن از وضعیت و مشکلات هم در کنار سلفی گرفتن با وزیر، فراموش نشد. مگه میشه دانشجوها یه فرد مسئولی را ببینن و انتقادا و گله‌هاشونو بازگو نکنن؟
راستی می‌دونستید کل فک و فامیل این آقای وزیر تو کار پزشکی و درمانن؟ مادر خونواده (همسر آقای وزیر) فوق تخصص خون و سرطان کودکان داره و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهرانه، دو فرزند خونواده هم به تأسی از پدر و مادر رشته پزشکی رو انتخاب کردن و یکیشون الان دستیار روانپزشکیه و اون یکی هم دانشجوی پزشکیه. بچه سومی هم فعلا دبیرستانیه.
منبع: ایسنا
