فکرشهر: «جایی گفتهاید معاونت سیاسی استانداری بوشهر برای من زنگ تفریح است اما همان روز اولی که به این پست منسوب، ببخشید منصوب شدید خصوصأ آن روز که در یکی از روستاهای دشتستان پشت تریبون رفتید و در میان حیرت همگان گفتید “مردم دو دقیقه همینطور برای خودشان بخندند ” به سیاست و تدبیر و لیاقت جنابعالی شک کردم و همان روز فهمیدم شأن و کفوی پست معاونت سیاسی تا چه حد میتواند پائین آورده شود.»
به گزارش «فکرشهر»، عبدالخالق عبدالهی در صدای استان نوشت: چند روز قبل خبری از معاونت محترم سیاسی استانداری بوشهر در سایتها منتشر شد که فرموده بودند: نشریات بوشهر صدای مردم نیستند. امیدوارم مدیران نشریات و جراید استان نرنجند و نیاشوبند و بهشان برنخورد اما باید بگویم اتفاقا و دست بر قضا جناب معاون سیاسی ، اگر در همه عمرش یک حرف حساب زده باشند همین است.
بله نشریات استان بوشهر صدای مردم نیستند اما نه به عنوان دفاع بلکه به عنوان تبصرهای میخواهم از معاون سیاسی که اینچنین پا روی پا انداخته و لبخند شماتت بر لب نشانده بپرسم : اگر نشریات ما صدای مردم نیستند که من هم معتقدم نیستند شما به عنوان سیاسیترین مقام استان فکر میکنید دلیلش چیست؟ جواب واضح است : جنابعالی و همکارانتان نخواستهاید که غیر از این باشد. وقتی در جیب مدیر مسئول فلان سایت و نشریهای با بیست سال سابقه روزنامه نگاری یک حکم مشاورت استاندار میگذارید و طوری او را خنثی و بی اثر میکنید که حاضر نیست کوچکترین نقدی بر اهالی استانداری را منتشر کند معلوم است نشریات صدای مسئولان میشوند نه مردم.
وقتی جلسه احزاب استان را به بهانه واهی رها میکنید و سالن را ترک میکنید، وقتی فعالترین موثرترین و حقنگارترین ژورنالیستها را در اردوگاه دولت یارگیری میکنید معلوم است که ترازوی انتقاد نشریات سلام نمیدهد و کفه مسئولین سنگینتر از مردم بینوا میشود و نشریات صدای مردم نیستند . پس این رفتار دولتیان است که نشریات را بولتن غیررسمی و بلندگو و مجیزگو و همه چیز گوی و در یک کلام گربه دست آموز سفره این مسئول و آن مدیر کرده تا صدای حقیقی مردم نباشند.
وقتی آگهی و سهمیه کاغذ برای نشریات منتقد با ترازوی ” ذره المثقال ” وزن میشود اما هر چه امتیاز و رانت و آگهیهای چرب و چیلی است بیمِنال به سایت و نشریات همسو هبه میشود البته که نشریات صدای مردم نمیشوند و ترجیح میدهند به اردوگاه دولتیان بکوچند. جنابعالی ” لا الا ” را دیده اید و ” الا الله ” را نمیبینید. شما اثر را میبینید اما نیم نگاهی هم به موثر نمیاندازید که چرا چنین است . شما با این کارها به دزد میگوئید بدو به پاسبان دستور میدهید : بگیرش؟ بولتن نویسها به کنار، حتی نشریات مستقل هم از ترس شکایت و دوستاق بانی و بگیر و ببند نمیتواند از درد دل واقعی مردم بنویسند .
جناب معاون سیاسی:
بنده تاکنون افتخار آشنایی با جنابعالی را نداشتهام این را هم نمیپذیرم که می گویند ” طاووس علیین ” شدهاید و جایی گفتهاید معاونت سیاسی استانداری بوشهر برای من زنگ تفریح است اما همان روز اولی که به این پست منسوب، ببخشید منصوب شدید خصوصأ آن روز که در یکی از روستاهای دشتستان پشت تریبون رفتید و در میان حیرت همگان گفتید “مردم دو دقیقه همینطور برای خودشان بخندند ” به سیاست و تدبیر و لیاقت جنابعالی شک کردم و همان روز فهمیدم شأن و کفوی پست معاونت سیاسی تا چه حد میتواند پائین آورده شود. همیشه با خودم میگفتم چرا اینکار را با او کردند؟ این بنده خدا باید متصدی یک کار فرهنگی مثلأ مدیر یک دبستان ۵ کلاسه باشد که برای اولیای دانش آموزان چای دیشلمه بریزد و با مهربانی بپرسد: خب دیگه چخبر؟ نه معاونت سیاسی استانی که سلفش روزگاری ستون سیاسی سپهر استان بودهاند و وظیفهاش توسعه سیاسی است.
البته شاید هم شما زیاد مقصر نباشید مملکتی که رئیس جمهورش روز روشن جلوی چشم میلیونها آدم آنطور سخن میگوید، استانی که استاندارش اظهارنظر میکند : فشارهای اقتصادی بر مردم تاثیری ندارد، معاون سیاسیاش که جنابعالی باشید باید حرفهایی مانند آنچه زدید بزند . بله درست میفرمائید نشریات ما صدای مردم نیستند چون شما و امثال شما نمی خواهید که اینها صدای مردم باشند اگر میخواستید لااقل اجازه می دادید همین جمله خودتان ” نشریات بوشهر صدای مردم نیستند ” روی سایت خبری استانداری بماند و بعد از مدت کوتاهی دستور نمیدادید آن را بر دارند.
داستانی یادم آمد. ما یک همولایتی داشتیم که یک کلاه ایمنی نارنجی رنگ نویی خریده بود و هر وقت سوار موتور میشد کلاه را سرش میگذاشت . بندهی خدا یک روز آمد تا گِل گلی و خاک آلود است پرسیدند: چی شده؟ جواب داد : سوار موتور بودم و با سرعت توی جاده میرفتم که یک لحظه توی آینه دیدم یک بنز خاور با سرعت پشت سرم میآید از ترس اینکه بنز خاور زیرم بگیرد موتور را به پائین جاده منحرف کردم. بعد که بلند شدم دیدم ای دل غافل! بنز خاوری در کار نیست ، عکس کلاه ایمنی خودم است که توی آینه افتاده. اوضاع این روزهای نشریات هم همینطور است باور کنید اگر نشریات صدای مردم نیستند مانعی در کار نیست الا رفتار ناصواب شما مسئولین و آنچه شما می بینید درحقیقت تصویر اعمال و کردار و نامدیریتی خودتان است که در آینه بی صدایی و انفعال نشریات استان منعکس شده و فکر میکنید بنز خاور دنبالتان افتاده . بله این دولتیان هستند که گاه با حکم مشاورت ، گاه حکم دادگاه و گاه با نشان دادن هویچ و زمانی با کوبیدن چماق ، نشریات یعنی رکن چهارم دموکراسی را کرده اند چرخ پنج گاری .
جناب آقای خورشیدی عرب مثالی دارد که می گوید : ” ولیس کل ما یعلم مقال ” یعنی اینکه همه آنچه میدانیم گفتنی نیست، من هم نمیخواهم همه چیز را بگویم اما شما خوب میدانید خیلی از نقدها را نمیتوان نوشت از بعضی نهادها اصلا نمی شود اسم برد آنهایی هم که میشود، شما به انحاء مختتلف بر نمیتابید پس مردم و خصوصا مدیران نشریات این استان خستهاند از دروغ، ناصادقی، فشار گرانی و تورم، بیتدبیری و بنویس و ننویسهای دستوری و خیلی چیزهای دیگر خستهاند پس لطفا شما با این اظهار نظرهای ناشیانه شمشیر ” لمن الملکی” در خزینه غرور نچرخانید و نمک به زخم آنها نپاشید. شنیدهام آدم با اخلاق، سالم و باسوادی هستید پس به جای این اظهار نظرهای بیمسئولانه و چالش برانگیز تقلایی کنید بلکه حکم فرماندار دشتستان را که ماهاست معطل مانده و فسیل شده بگیرید اگر هم نمیتوانید لااقل گوشهای بنشینید کمی کتاب بخوانید. چه کتابی؟ مثلا همین بوستان سعدی ، باب ” عدل و تدبیر و رای ” خصوصأ آنجا که می گوید :
ریاست به دست کسانی خطاست / که از دستشان دستها بر خداست
نکویی کن امسال چون دِه توراست / که سالِ دگر، دیگری دهخداست