فکرشهر: روحالله زمانی چنان در «خورشید» خوش درخشید که توانست جایزه «مارچلو ماسترویانی» ویژه بهترین بازیگر نوظهور جشنواره ونیز را از آن خود کند. شمیلا شیرزاد دیگر بازیگر نوجوان فیلم «خورشید» که به همراه مجیدی مجیدی به نمایندگی از روحالله برای دریافت جایزه روی صحنه اختتامیه جشنواره ونیز رفت در بخشی از صحبتهایش گفت: «از آقای مجیدی و سینما تشکر میکنم که رویاهایمان را به ما بازگرداند». اما آیا واقعا سینما چنین با دلرحمی و ملاطفت با کودکانش برخورد کرده است؟
به گزارش فکرشهر، «ابتکار» در ادامه نوشت: از آنجایی که سینما آینهای از زندگی است، نمیتوان آن را بدون حضور کودکان تصور کرد. از آنجایی که کودکان و نوجوانان چندان فرصتی برای آموزش بازیگری در عمر خود نداشتهاند، طبیعی است که بسیاری از آنها نابازیگرانی هستند که از قضا استعداد فراوانی داشتند و توانستند با بازی در یک فیلم چشمها را به خود خیره کنند. یکی از کارگردانهایی که توانایی بالایی در بازی گرفتن از کودکان و نوجوانان نابازیگر دارد، مجید مجیدی است. نقش پررنگ کودکان در فیلمهای «بچههای آسمان»، «رنگ خدا»، «آواز گنجشکها» و حالا هم «خورشید». از همان زمان که آخرین فیلم مجیدی در جشنواره فجر اکران شد، بازی کودکان و نوجوانان این فیلم بسیار مورد ستایش منتقدان قرار گرفت. حالا روحالله زمانی، بازیگر این فیلم، توانسته در جشنواره ونیز، جایزه «مارچلو ماسترویانی» (جایزه ویژه بهترین بازیگر نوظهور) را از آن خود کند. از آنجایی که روحالله به دلیل مثبت شدن تست کرونایش نتوانست همراه گروه فیلم در جشنواره ونیز حاضر شود، شمیلا شیرزاد، دیگر بازیگر فیلم، به همراه مجیدی برای دریافت جایزه روحالله روی صحنه رفتند. شمیلا هنگام دریافت جایزه گفت: «من و امثال روحالله تمام زندگیمان را در خیابان دستفروشی کردهایم. من تا یک سال پیش در مترو و خیابان دستفروشی میکردم. از آقای مجیدی و سینما تشکر میکنم که رویاهایمان را به ما بازگرداند». اما آیا واقعا سینما با کودکانش اینچنین مهربان است؟
دهه ۶۰ و ۷۰ دهههای طلایی سینمای کودک بودند. فیلمهای بسیاری در این دو دهه با محوریت کودکان و نوجوانان ساخته شد. «رابطه»، «پرنده کوچک خوشبختی»، «بچههای آسمان»، «خواهران غریب»، «بچههای ابدی»، «خانه دوست کجاست؟» و بسیار فیلمهای دیگر بازیگران کودک و نوجوانی داشتند که پس از یک یا چند فیلم در دنیای سینما گم شدند. به این بهانه نگاهی انداختیم به سرگذشت برخی از این کودکان.
«قصههای مجید» به کارگردانی هوشنگ مرادی کرمانی یکی از پرطرفدارترین سریالهای کودک و نوجوان در سالهای دهه هفتاد بود که مهدی باقربیگی نقش «مجید» را در آن ایفا میکرد. باقربیگی یکی از بازیگران درخشان آن سالها بود که بعد از شهرت در این سریال از دنیای بازیگری فاصله گرفت و تا سالها خبری از حضور او در سینما و تلویزیون نبود. بعد به دنیای سیاست پیوست و در سریال «زنده رود» بازی کرد اما دیگر به صورت جدی در سینما نبود.
حتما به خاطر دارید که کودکی در یک مسابقه دو شرکت کرد تا نفر دوم شود و جایزهاش را که یک جفت کتانی بود به خواهرش بدهد. علیِ فیلم «بچههای آسمان» را همه ما به یاد داریم، فیلمی که سینمای ایران را برای اولین بار به جمع ۵ فیلم نهایی اسکار بخش غیرانگلیسی زبان رساند. هاشمیان با بیان اینکه بعد از «بچههای آسمان» تنها در یک فیلم کوتاه بازی کرده است، او در گفتوگویی به اتفاقاتی که برایش پیش آمد و باعث کم شدن علاقهاش به سینما شد، اشاره کرد و گفت: میخواستم به هنرستان صدا و سیما بروم که به خاطر یکسری لج و لجبازیها نشد و مدیرمان تایید نکرد. به شرکتهای تولید فیلم میرفتم که آنها هم من را سرکار میگذاشتند. بازیگری را دوست داشتم و معتقد بودم در خونم است و استعداد ذاتی من بود. یکبار هم در شبکه ۳ آشنا پیدا کردم و پیش بیژن بیرنگ رفتم که او من را به مسعود رسام معرفی کرد و در نهایت هم هیچ اتفاقی نیفتاد. روزی هم به «سیما فیلم» رفتم و با یک بازیگر مطرحی صحبت کردم که او بدجوری من را ضایع کرد و گفت دلیل نمیشود یک فیلم بازی کردهای و دیگر بازیگر شدهای. آن موقع ۱۵، ۱۶ سال داشتم و در سن بلوغ بودم و به بدنسازی هم میرفتم که این صحبت آن بازیگر برایم خیلی سنگین بود و از این حرفه متنفر شدم. از آن به بعد هیچ وقت پی بازیگر شدن را نگرفتم و حتی جایی میرفتیم از دوستانم میخواستم نگویند بازیگر «بچههای آسمان» هستم.
یکی از آثار تلخ سینمای ایران فیلم تحسینبرانگیز بیضایی بود. «باشو، غریبه کوچک» که هنوز هم دیدن آن خالی از لطف نیست. اما باشو، همان غریبه کوچک سختی کشیده، امروز از سر بیکاری سیگار میفروشد. پسرک اهوازی دیروز، با آن همه شهرتی که برای بازی در یک فیلم آن هم در غربت کسب کرد، این روزها در زادگاهش غریبه است. عدنان عفراویان، غریبه کوچک اهوازی سینمای ایران با کمک کارگردان فیلمش یک بار خوش درخشید اما چون حرفه و خاستگاه اجتماعیاش چیز دیگری بود، دیگر نتوانست فرصت حضور روی پرده سینما را به دست بیاورد و به تدریج تنها به یک خاطره تبدیل شد.
یکی دیگر از نوستالژی های مهم و تاثیرگذار دهه ۶۰ که شاید خاطرات تلخ جنگ را مرور میکرد ولی دلچسب بود، سریال پرمخاطب «گل پامچال» بود. چهره سبزه و چشمان جستوجوگر و اشکبار دختری رنج کشیده و سختی دیده جنوبی که دستیاری مشکی به سر پیچیده بود یادآور لیلای گل پامچال است. ستاره جعفری، بازیگر نقش لیلا، تنها همین یک تجربه بازی را در کارنامه هنریاش ثبت کرده است. آن زمان که سریال را بازی کرد ۱۲ ساله بود.
دو بازیگری که حسابی برای کودکان دهه ۶۰ خاطرهساز شدند، خواهران دوقلوی فیلم «خواهران غریب» بودند. فیلمی که سالهاست در روز مادر از تلویزیون پخش میشود و هنوز رنگ و بوی خاص خود را دارد. الهه و الهام علییاری، خواهران غریبی که نقش دخترهای خسرو شکیبایی را بازی میکردند حالا دیگر دختران جوانی شدهاند ولی همچنان در دنیای بازیگری غریب هستند.
بابک احمدپور، بازیگر فیلم تحسینشده «خانه دوست کجاست؟» به کارگردانی عباس کیارستمی، در زمان ایفای نقشش در این فیلم یک کودک دبستانی بود. او در این فیلم بازی فوقالعادهای را ارائه داد و حتی مورد توجه منتقدان مطرح جهان قرار گرفت. گادفری چشر منتقد فیلم اهل آمریکا در توصیف باورپذیری نقشآفرینی احمدپور در فیلم «خانه دوست کجاست؟» نوشت: «این پسر (بابک احمدپور) واقعاً بر این باور بود که اشتباهی دفتر کودک دیگری را برداشته است. این واقعیت است. اگر شما با فیلم رابطه قلبی برقرار میکنید به این دلیل است که هر لحظه در کنار این کودک واقعی است. او به هیچ عنوان بازی نمیکند». احمدپور دیگر در هیچ فیلم و سریالی ایفای نقش نکرد، در سال ۱۳۹۷ فیلمی مستند با عنوان «درخت زندگی» ساخته شد که در این فیلم برادران احمدپور پس از گذشت بیش از ۳۰ سال از نقشآفرینی در «خانه دوست کجاست؟» درباره تجربه بازیگریشان در آن فیلم صحبت میکنند. بابک احمدپور که در زمان ساخت مستند «درخت زندگی» در یک مرکز خرید در شمال تهران کارگری میکند.
اما برخی از کودکان نیز اقبالشان بلند بود که توانستند در سینما باقی بمانند، البته وجود اقوامی در سینما هم در این امر بیتاثیر نبود، شاید همین اتفاق هم در قرار گرفتن آنها در مسیر بازیگری کمکشان کرد و هم شانس مضاعفی برای دیده شدن به آنها داد.
لیلا حاتمی را همه بهخوبی میشناسیم و میتوان گفت در میان بازیگرانی که از کودکی کار خود را آغاز کردهاند از همه شناختهشدهتر است و به افقهای پرفروغتری در کار خود رسیده است. لیلا حاتمی از حمله بازیگرانی است که بهواسطه پدرش وارد سینما شد و در سن بسیار کمی در فیلم پدر نقشآفرینی کرد. جالب است بدانید او در اولین حضور خود، با موهای کوتاه در نقش یک پسر ظاهر شد و در ۱۲ سالگی نقش کودکی کمالالملک را در فیلم کمالالملک ایفا کرد.
باران کوثری هم در خانوادهای سینمایی بهدنیا آمد. مادرش رخشان بنی اعتماد از جمله مهمترین کارگردانان زن سینمای ایران و پدرش جهانگیر کوثری از تهیهکنندگان نام آشنا است. او هم اولین حضورهای خود در سینما رابهواسطه خانوادهاش تجربه کرد. بهترین بابای دنیا ساخته داریوش فرهنگ، نخستین تجربه بازیگری اوست. نقشآفرینیهای بعدی وی تا سال ۱۳۸۰ به بازی در فیلمهای مادرش اختصاص دارد. در واقع ۶ ساله بود که بهواسطه پدر و مادرش در فیلم «بهترین بابای دنیا» به کارگردانی داریوش فرهنگ در سال ۷۰ بازی کرد، همان سال در فیلم «نرگس» مادرش نیز بازی کرد و تا مدتها بازیگر فیلمهای بنیاعتماد بود. او به مرور با بزرگتر شدن، نقشهای مهمتری بازی کرد. در «زیر پوست شهر» نقش مکمل داشت و در «روزگار ما» یکی از جوانان فعال فیلم بود. بالاخره در «داستانهای جزیره» و بعد از آن «برگ برنده» سیروس الوند او در نقش اول و قهرمان فیلم ظاهر شد.
ترلان پروانه، علی شادمان، ارسلان قاسمی، مهراوه شریفینیا، علیرضا جعفری و غزل شاکری از جمله بازیگرانی هستند که توانستند حضور خود را از کودکی تا امروز در سینما حفظ کنند.
اما شاید باید به حضور کودکان در سینما و تلویزیون بیش از پیش دقت کرد چرا که فردی که سینما را تجربه کند، دیگر طعم جذابش را فراموش نخواهد کرد و در صورت عدم حمایت دچار سرخوردگیهای فراوان خواهد شد.