فکرشهر: «شجریان برگزیده بود. لطف و مهر خداوندی بسیار شامل حال وی بود. خداوند به او حنجره داوودی عطا کرده بود. هوش و خرد سرشار برای انتخاب درست و هوشمندانه مسیر، به او تفویض شده بود. نمیگویم، شجریان، تافته جدابافته بود. نمیگویم، منجی یا پیشوای اجتماعی بود اما شجریان یک انسان وارسته، یک هنرمند فرهیخته، یک معلم عاشق، یک روایتگر خردمند و آوازخوان سوز و گداز مردمش بود. مردمی به متانت و وقار تاریخ ایران و به سختی و رنج نامردمیهای زمان.»
به گزارش فکرشهر، در یادداشتی در روزنامه شرق به قلم حسامالدین سراج آمده است: «نمیدانم چرا و چگونه یک انسان برگزیده میشود که قرار است حرفها و رفتارهایی را در قالب آثار هنری دلنشین و کرداری خلاقانه به انسانهای دیگر بیاموزد. همیشه آوازهای استاد شجریان برایم، اعجابانگیز بوده است: انتخاب شعر مناسب، تکنیک عالی، رنگ صدای دلنشین، ملودی کلام درست، تلفیق عالی و طراحی درست مضامین شعر در دستگاه که این امر در اغلب اوقات بهصورت بداهه اتفاق میافتاد.
او در آواز ایرانی شاهکارهای بسیاری خلق کرده است که سالیان سال برای اهل دل و اهل ادب و هنر قابل استفاده خواهد بود.
لایه پنهان این آثار، انتخاب رندانه اشعار عبرتآموز و اعتراضآمیز بود.اگر شجریان نبود شاید حافظ و سعدی و مولانا و باباطاهر و نظامی و امثالهم آن گونه که میبایست امروز در دسترس نسل جدید باشد، نمیبود. من بسیاری از محفوظات ادبی خود را نظیر غزلیات حافظ و سعدی و مولانا، دوبیتیهای باباطاهر و ... مدیون ایشان هستم.
شجریان برگزیده بود. لطف و مهر خداوندی بسیار شامل حال وی بود. خداوند به او حنجره داوودی عطا کرده بود. هوش و خرد سرشار برای انتخاب درست و هوشمندانه مسیر، به او تفویض شده بود.
نمیگویم، شجریان، تافته جدابافته بود. نمیگویم، منجی یا پیشوای اجتماعی بود اما شجریان یک انسان وارسته، یک هنرمند فرهیخته، یک معلم عاشق، یک روایتگر خردمند و آوازخوان سوز و گداز مردمش بود. مردمی به متانت و وقار تاریخ ایران و به سختی و رنج نامردمیهای زمان. او همیشه با مردم بود، برای مردم خواند و نهایت تلاشش، بیداری مردم بود. هنرمندی که عاشقانه معلمی کرد. وجه فعالیت اجتماعی او در حمایت از هنر حقیقی و اعتلا و اشاعه آن بسیار قابل توجه و با اهمیت است؛ به نحوی که میتوان گفت بخش عمدهای از موفقیت او در جلب و جذب دلهاست؛ از این رو و به دلایل فراوان دیگر شجریان استاد بود و لقب استاد برازنده وجودش بود و خسرو آواز ایران شد. خداوند مهرآفرین مهر او را در دل مردم نهاد تا وقتی که از عشق و حکمت و عرفان و اتحاد میخواند، به گوش جان بنیوشند. استاد محمدرضا شجریان پدیده قرن معاصر بود، باشد که آثار او را چون گلهای بهاری هر روز با صفا و با طراوت بیشتر بشنویم و از آن درس مهر و معرفت و زیبایی بیاموزیم.
او در حقیقت مطرب عشق بود و با آوای آسمانی خود دلهای ما را به بهشت عشق و زیبایی میبرد.
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
نقش هر پرده که زد راه به جایی دارد
عالم از ناله عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرحبخش صدایی دارد
پیر دردیکش ما گرچه ندارد زر و زور
خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد. «حافظ»
و امروز این بیت زبان حال همه دوستداران و بستگان شماست:
ای که در محفل معشوق ازل جا داری
یاد دار آن که گه قرب ز ما یاد آری
با دلی اندوهگین و چشمانی اشکبار در چهلمین روز درگذشت استاد نازنینم استاد محمدرضا شجریان».