بسیار رویایی است که فرد در رشته و دانشگاهی که علاقهمند است در مقطع کارشناسی ارشد، «زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان» - پذیرفته شود با وجودی که رشته کارشناسیش، از صبغه دیگری است... حالا مگر کاردانیش با این دو توفیر نداشته است؟! میتواند این تنوع طلبیش در حیطه دانش و تحصیل را به حساب خردادی بودن خود بگذارد، اگر به طالع بینی و حساب ماه و سال باور که نه، علاقهمند باشد، آن هم چه سالی؟! سال ۱۳۹۰ سالی به یادماندنی و آرمانی در پس آن سالهای نکبت و ادبار که همیشه با خود زمزمه میکرد:
«مسکین خرک آرزوی دم کرد نایافته دم، دو گوش گم کرد
کوزه بودش آب مینامد به دست، چون که آبی یافت، خود کوزه شکست»
دو سالی بیش نبود که ازدواج کرده بود؛ پی خرید مسکن بودن، با آن بضاعت اندک که آن هم از وامهای جورواجور و پس انداز ناچیز خود و همسرش میآمد، به خیال و وهم میمانست... اگر نبود سماجت و پشتکار مشاور خریدی که معرف «گنجشک دزد» مینامیدش، شاید به این سادگیها صاحب خانه نمیشد، هر چند در محله ارزان شهر و کلنگی و قدیمی که از خانههای پدربزرگ و مادربزرگها سبق میبرد!
الهه دبیری و نویسندگی، هدیه مهم تری از این دو برایش داشت... نه این که شاهکار اشعار و داستان هایش را به الهام او بنویسد یا نوشته باشد؛ چرا که این بی رحمترین و ایرادگیرترین منتقد متنهای خویش! پس از نوشتن و خط زدن دوباره و چند باره آثار قلمی، باز هیچ گاه به رضایت کامل نمیرسد، هر چند باعث شده روی به اهمال و کم کاری و نهایت کاری آسانتر و لذت بخشتر بیاورد؛ خواندن و خواندن کتابهای رمان و داستان کوتاه و شعر و...
خاطرات بیمارستان همگی تلخ و دردناک نیست؛ فارغ از بهبود و ترخیص که طبیعتاً دلنشین و دوست داشتنی است؛ فرج بعد از شدت! اغلب بیمارستانها بخش متفاوت و محبوبی دارند که جای بیماران نیست؛ افراد بستری میشوند، اما نه به خاطر بیماری... اطرافیان و خود فرد، شادمان هستند مگر این که اتفاق غیرمنتظره و گاه خدای ناکرده غیرقابل پیش بینی رخ دهد... بخش زایمان...
اولین دیدارو در آغوش گرفتن با احتیاط، فراموش ناشدنی است؛ موجود ظریفی که تازه چشم به جهان گشوده و آمده که بخش بزرگی از جهانت باشد!
روز میلادش دو مناسبت مهم دارد؛ بی آن که پیشتر به آن اندیشیده یا برای آن برنامه ریزی شده باشد...
در ماه قمری؛ تولد امام حسین «ع» یکی از دو سرور جوانان اهل بهشت و سومین امام شیعیان و در ماه شمسی روز قلم... به جهت هر سه، شایسته شکرگزاری و جشن، هر چند در شاعری و نویسندگی پس از سالها عرق ریزان نوشتن و خواندن و صرف زمان و سوی چشم، «لنگان خرک خویش» به مقصد برسانی یا نرسانی...
*ع. آیدین- شیراز