پنجشنبه ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۴
جستجو
آخرین اخبار سیاست
مطالب بیشتر
اختصاصی «فکرشهر» / عضو «اندیشکده حکمرانی و توسعه فردا»:
فکرشهر: استراتژی‌های متفاوت؛ تعامل در برابر فشار/ ابزار‌های فشار و چارچوب‌های مذاکراتی/ پیامد‌ها برای ایران؛ از محدودیت در اجماع جهانی تا فرصت در شکاف بین قدرت‌ها/ تحرکات منطقه‌ای و شکل‌گیری ابتکار‌های مستقل؛ ایران در موقعیت تنظیم‌گر جدید امنیت خلیج‌فارس/ ترامپ، پلیس بد بین‌المللی؛ فرصت ایران برای بازتعریف دیپلماسی چندجانبه/ ویتکاف، نماد بیزنس-دیپلماسی ترامپی؛ چرخش از مهار به معامله/ ضرورت شکل‌دهی به دیپلماسی منعطف و چندلایه...
کد خبر: ۲۰۱۴۶۳۸
پنجشنبه ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۰:۱۳
فکرشهر

سال ۲۰۲۵، بار دیگر ایران در کانون توجهات سیاست خارجی ایالات متحده قرار گرفته است. بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، پس از تجربه‌ای جنجالی در دوره نخست، بار دیگر پرسش‌هایی اساسی را در مورد مسیر آتی مذاکرات هسته‌ای با ایران و راهبرد آمریکا در برابر این کشور برانگیخته است. برای مثال این سوال مطرح می‌شود که کدام استراتژی می‌تواند آینده ایران را در عرصه جهانی شکل دهد؟

استراتژی‌های متفاوت؛ تعامل در برابر فشار

دولت اوباما با رویکرد تعامل‌محور و مبتنی بر چندجانبه‌گرایی، سعی داشت با اجماع جهانی و استفاده از دیپلماسی تدریجی، پرونده هسته‌ای ایران را مهار کند. نتیجه این راهبرد، توافق برجام در سال ۲۰۱۵ بود که به عنوان نقطه عطفی در کاهش تنش‌ها ارزیابی شد.

در مقابل، دولت ترامپ چه در دوره اول و چه در بازگشت به قدرت در ۲۰۲۵، با اتکا به سیاست فشار حداکثری، تحریم‌های فلج‌کننده و تهدید‌های گاه‌وبی‌گاه نظامی، به دنبال مهار ایران از طریق وادارسازی به مذاکره از موضع ضعف است. ترامپ اساسا به دیپلماسی معامله‌محور و شخصی‌سازی‌شده باور دارد، نه به روند‌های چندجانبه یا اعتمادسازی تدریجی.

ابزار‌های فشار و چارچوب‌های مذاکراتی

در مذاکرات منتهی به برجام، ابزار فشار آمریکا شامل تحریم‌های هوشمند، اجماع بین‌المللی و استفاده از دیپلماسی چندلایه با همراهی اتحادیه اروپا، روسیه و چین بود. اوباما سعی کرد با بهره‌گیری از ظرفیت‌های دیپلماتیک و هم‌زمان با نشان دادن گزینه‌های سخت، ایران را به میز مذاکره بکشاند.

اما ترامپ، چه در دوره پیشین و چه اکنون، به دنبال تحمیل فشار اقتصادی یک‌جانبه از طریق تحریم‌های ثانویه، ائتلاف‌سازی با بازیگران منطقه‌ای هم‌سو با سیاست‌های آمریکا و استفاده از تهدید‌های صریح امنیتی است. چارچوب مذاکره نیز به جای سازوکار‌های رسمی چندجانبه، بیشتر بر پایه مذاکرات دوجانبه، کوتاه‌مدت و رسانه‌ای استوار شده است.

پیامد‌ها برای ایران؛ از محدودیت در اجماع جهانی تا فرصت در شکاف بین قدرت‌ها

رویکرد اوباما این فرصت را برای ایران فراهم کرد که با پذیرش محدودیت‌های مشخص، به اقتصاد جهانی بازگردد و فضا برای تقویت جناح‌های میانه‌رو در سیاست داخلی ایجاد شود. اما در عین حال، همراهی کامل اعضای گروه ۵+۱ با سیاست‌های ایالات متحده، امکان بازی چانه‌زنی و مانور مستقل برای ایران را به‌شدت محدود کرده بود.

در مقابل، سیاست ترامپ، اگرچه با فشار شدید همراه است، اما به واسطه فاصله‌گیری آشکار او از هماهنگی‌های بین‌المللی، شانس ایران برای بهره‌گیری از اختلافات میان قدرت‌ها افزایش یافته است. برخلاف دیدگاه کلاسیک تقسیم‌بندی جهان به بلوک شرق و غرب، در وضعیت فعلی با شکلی از رقابت گسسته و منافع متقاطع میان بازیگران جهانی مواجهیم. ایران در این فضا می‌تواند سیاستی چندوجهی اتخاذ کرده و با فعال‌سازی ظرفیت‌های دیپلماتیک خود، از شکاف میان بازیگران مختلف، از آسیا تا اروپا، بهره گیرد. مهم‌تر آن‌که، چنین وضعیتی تنها در صورتی به سود ایران تمام خواهد شد که دستگاه سیاست خارجی به‌جای واکنش، به سراغ طراحی سناریو‌های پیش‌دستانه و چرخش‌های راهبردی برود.

تحرکات منطقه‌ای و شکل‌گیری ابتکار‌های مستقل؛ ایران در موقعیت تنظیم‌گر جدید امنیت خلیج‌فارس

تحرکات اخیر، از جمله دیدار‌های سطح بالای نظامی و سیاسی میان ایران و عربستان سعودی، نشان از مرحله تازه‌ای در سیاست منطقه‌ای ایران دارد.

تهران دیگر عربستان را نه به‌عنوان یک دشمن منطقه‌ای، بلکه به‌عنوان یک شریک بالقوه در بازآفرینی نظم امنیتی منطقه می‌نگرد. این تغییر رویکرد، ایران را قادر می‌سازد تا ابتکار‌های امنیتی بومی را با مشارکت کشور‌های همسایه و بدون مداخله قدرت‌های فرامنطقه‌ای طراحی کند.

هم‌زمانی این تحرکات با مذاکرات هسته‌ای نیز پیامد‌هایی چندوجهی دارد. از یک سو، به ایالات متحده نشان می‌دهد که ایران می‌تواند بدون وابستگی به غرب، روابط خود را با کشور‌های کلیدی منطقه بازتعریف کند؛ از سوی دیگر، مشروعیت دیپلماسی ایران را در صحنه جهانی تقویت می‌کند. چنین تعاملی می‌تواند مقدمه‌ای برای شکل‌گیری چارچوب‌های امنیتی مبتنی بر گفت‌وگوی منطقه‌ای و توازن نرم باشد.

ترامپ، پلیس بد بین‌المللی؛ فرصت ایران برای بازتعریف دیپلماسی چندجانبه

در مذاکرات پیشین، ایران با اتخاذ سیاست «پلیس خوب/ پلیس بد» در درون حاکمیت، تلاش می‌کرد از دوگانگی موضع‌ها بهره‌برداری کند. در این دور از مذاکرات، برخلاف تجربه برجام، ایالات متحده دیگر از اجماع بین‌المللی مشابه گذشته برخوردار نیست. شخص دونالد ترامپ، با اتخاذ مواضع تند، یک‌جانبه و مبتنی بر فشار، عملا نقش «پلیس بد» را نه‌ تنها در سطح مذاکرات با ایران، بلکه در کل فضای بین‌المللی ایفا می‌کند. این رفتار باعث کاهش اعتماد شرکای سنتی آمریکا و افزایش تمایل آنان برای فاصله‌گیری راهبردی از واشینگتن شده است.

ایران می‌تواند با بهره‌گیری از این شرایط، با انسجام داخلی و یکپارچگی در پیام‌رسانی خارجی، جایگاه خود را به‌عنوان بازیگری باثبات، منطقی و قابل‌اتکا معرفی کند. دیگر ضرورتی برای بازتولید دوگانگی داخلی در قالب مخالفان و موافقان مذاکره وجود ندارد؛ بلکه صدای واحد در سیاست خارجی می‌تواند امتیاز راهبردی ایران را در برابر آمریکای بی‌ثباتِ ترامپی دوچندان کند.

هم‌زمان، شکاف میان آمریکا و متحدانش فضای تنفسی برای ایران به‌وجود آورده است تا دیپلماسی چندجانبه خود را با اروپا، آسیا و دیگر بازیگران پیش ببرد و از این تقابل جهانی، فرصت‌سازی هوشمندانه‌ای در جهت ارتقای وزن ژئوپلیتیکی و دیپلماتیک خود داشته باشد.

ویتکاف، نماد بیزنس-دیپلماسی ترامپی؛ چرخش از مهار به معامله

انتخاب «استیو ویتکاف» به‌عنوان نماینده ویژه ترامپ نشان‌دهنده تغییر رویکرد مذاکرات است. ترامپ به‌جای فشار بر ایران برای مهار، به دنبال یک معامله اقتصادی سودآور است که می‌تواند فرصت‌های جدیدی برای ایران ایجاد کند.

نتیجه‌گیری: ضرورت شکل‌دهی به دیپلماسی منعطف و چندلایه

تجربه مذاکرات با دولت‌های اوباما و ترامپ نشان می‌دهد که ایران نیازمند یک راهبرد ترکیبی است که همزمان بر بازدارندگی، انعطاف‌پذیری تاکتیکی و بهره‌گیری از شکاف‌های قدرت جهانی تکیه داشته باشد. ساختار مذاکرات آینده، اگر قرار است منافع واقعی برای ایران به همراه داشته باشد، نباید تنها در برابر یک مدل مشخص از دیپلماسی (تعامل یا فشار) متمرکز باشد. بلکه باید با بازتعریف نقش منطقه‌ای ایران و استفاده از رویکردی شبکه‌ای در سیاست خارجی، امکان خلق ائتلاف‌های موضوع‌محور و قابل تنظیم را فراهم سازد. در چنین چارچوبی، «معماری تعهدات سیال» می‌تواند به عنوان پایه‌ای مفهومی برای تحول در دیپلماسی ایران عمل کند ـ رویکردی که بر استقلال تاکتیکی، هوشمندی ژئوپلیتیکی و ظرفیت‌سازی چندسویه تکیه دارد.

 

منبع: فکرشهر
ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر