فکرشهر: پدر فاطمه و پارسا دو کودک دشتستانی که هفته گذشته در یخچال یک کامیون گرفتار شده و جان دادند، می گوید: اگر درمانگاه شهر کلمه از توابع بخش بوشکان اکسیژن داشت، شاید یکی از کودکان زنده می ماند.
به گزارش فکرشهر، حسن قائدی پدر دو کودک بختبرگشتهای است که هفته پیش طی حادثهای تلخ جانشان را از دست دادند. او صاحب یک سوپرمارکت در جاده دشستان است که با منزلش فاصله 5 کیلومتری دارد. گاهی اوقات همسر و فرزندان خردسالش هم همراه او به مغازه میآمدند. همه چیز برای خانواده قائدی عادی بود و زندگی آنها با آرامی درحال سپری شدن بود تا اینکه آن اتفاق مرگبار رخ داد.
ساعت از ۶ بعدازظهر گذشته بود. چند خودرو سنگین در مقابل مغازه سوپرمارکتی حسن توقف کرده بودند. حسن و همسرش مشغول راه انداختن کار مشتریها بودند و دو فرزند کوچکشان در اطراف مغازه مشغول بازی. قرار بود بچهها در نزدیکی مغازه بازی کنند و به جاده نزدیک نشوند، اما حس کنجکاوی کودکانهشان کار دستشان داد.
پارسا و فاطمه، قربانیان حادثه
حسن، پدر دو کودک حادثهدیده میگوید: وقتی کمی سرم خلوت شد به یاد بچهها افتادم. از همسرم سراغ فاطمه و پارسا را گرفتم او گفت بچهها بیرون از مغازه درحال بازی کردن هستند. به بیرون مغازه رفتم تا آنها را ببینم اما هیچ خبری از آنها نبود. وقتی دیدم از آنها خبری نیست نگران شدم.
جستوجوها برای پیدا کردن فاطمه ۸ ساله و پارسا ۴ ساله آغاز شد. حسن و همسرش به همراه چند نفر از رانندگانی که در آنجا توقف کرده بودند شروع به جستوجو در اطراف مغازه کردند اما انگار فاطمه و پارسا آب شده و به زمین فرو رفته بودند.
حسن در گفتگو با "شهروند" میگوید: حدود ۴۰ دقیقه هر جا را که به ذهنمان میرسید جستوجو کردیم اما هیچ خبری از بچهها نبود. فکر میکردیم کسی بچهها را دزدیده باشد. در همین لحظه بود که یکی از رانندهها گفت: وقتی درحال برداشتن وسایلش از پشت ماشینش بوده بچهها را دیده که در نزدیکی او درحال بازی کردن بودند. وقتی این حرف را از دهان مرد راننده شنیدم ناگهان دلم خالی شد. حسی در وجودم خبر از حادثهای تلخ میداد. سریع خودم را به ماشینی رساندم که دو فرزندم آخرین بار در آنجا دیده شده بودند. ماشین یک بنز تک یخچالدار بود و بار هندوانه داشت. به ماشین که نزدیک شدم ناگهان چشمم به دمپایی بچهها افتاد. با دیدن دمپایی بچهها دلشورهام بیشتر شد. راننده ماشین گفت وقتی وسایلش را از داخل یخچال عقب کامیون برداشته در را نبسته است و اما حالا درِ یخچال بسته شده. ناگهان فکری به ذهنم خطور کرد با خودم گفتم نکند بچهها داخل یخچال کامیون رفتهاند. سریع به سمت یخچال رفتم و درش را باز کردم درست حدس زده بودم، فاطمه و پارسا در یخچال بودند. هر دو نفرشان کف یخچال افتاده بودند و تکان نمیخوردند.
وی میگوید: خودم را بالای سرشان رساندم. چند بار اسمشان را صدا زدم اما هیچ پاسخی ندادند. انگار بچهها هنگام بازی وارد یخچال کامیون بنز شدهاند و در همان زمان بوده که در یخچال بسته شده و بچهها در آنجا حبس شدهاند. احتمالا هر کاری کردهاند که بتوانند خود را نجات دهند تلاششان بینتیجه بوده و دچار خفگی شدهاند.
امکاناتی در مرکز بهداشت نبود
پدر جوان درحالیکه اشک از چشمانش سرازیر شده است، میگوید: ایکاش کمی زودتر بچههایم را پیدا میکردم شاید آنها الان زنده بودند. با کمک راننده کامیون بنز، فاطمه و پارسا را بیرون آوردیم و روی زمین خواباندیم. قلبم به شدت میتپید دعا میکردم برایشان اتفاق بدی نیفتاده باشد. فاطمه به سختی نفس میکشید اما متاسفانه پارسا نفسش بند آمده بود. سریع فاطمه و پارسا را سوار خودرو کردم به سمت درمانگاه شهر کلمه که در نزدیکیمان بود به راه افتادم. وقتی به درمانگاه رسیدم پرستار درمانگاه هر کاری از دستش برآمد، انجام داد. پسرم پارسا که در همان ابتدا جانش را از دست داده بود اما به زنده ماندن فاطمه هنوز امیدوار بودیم. متاسفانه به خاطر اینکه در درمانگاه هیچ امکاناتی حتی یک اکسیژن هم وجود نداشت که به فاطمه وصل کنند او هم دوام نیاورد و جانش را از دست داد.
پدر جوان ادامه میدهد: در درمانگاه بودیم که ماموران اورژانس نیز از راه رسیدند. آنها نتوانستند کاری بکنند. من از مسئولان میخواهم فکری برای تجهیزات درمانگاههای مناطق دورافتاده نظیر کلمه کنند تا اگر روزی خدای ناکرده کودک دیگری مثل فرزندان من دچار حادثه شد زندگیاش را به راحتی از دست ندهد.
رییس شبکه بهداشت دشتستان: صحت ندارد، امکانات در درمانگاه بود
رییس شبکه بهداشت دشتستان در واکنش به این انتقاد می گوید: براساس بررسی ها، این کودکان 45 دقیقه در بخچال کامیون محبوس بوده اند و پس از اینکه جای شان را پیدا کردند، پدر و مادرشان به دلیل استرسی که داشته اند، با خودروی شخصی آنها را به درمانگاه کلمه انتقال داده اند. در صورتی که اگر با اورژانس جاده ای تماس گرفته می شد، امکان اقدامات درمانی تا رسیدن به درمانگاه وجود داشت.
دکتر علیرضا حاجیونی در گفتگو با خلیج فارس افزود: هر دو کودک در زمان رسیدن به درمانگاه علائم حیاتی نداشتند، ضمن اینکه صراحتا اعلام می کنم دستگاه اکسیژن، شوک قلبی و پزشک حداقل امکانات یک درمانگاه است که در زمان حادثه همگی در مرکز بهداشتی کلمه وجود داشته است.
وی درباره اینکه چرا از این تجهیزات استفاده نشده؟ اظهار داشت: استفاده از آنها به تشخیص پزشک ارتباط دارد، ضمن اینکه کودکان در زمان رسیدن به این محل علائم حیاتی نداشته اند.
حاجیونی با بیان اینکه خبرنگاران می توانند به صورت غیرمحسوس امکانات مرکز بهداشتی کلمه را بررسی و به صحت اظهاراتم پی ببرند، می گوید: وقتی نیروی انسانی و امکانات موردنیاز وجود داشته، نادیده گرفتن آنها کم لطفی است.
وی در پایان به این خانواده دغدار تسلیت گفت.