فکرشهر: «وقف» رسم و سنت حسنهای است که صرفنظر از دینداری و بیدینی مردم ریشه در تاریخ بشر دارد و اسلام آن را در مسیری روشن، هدفدار، مترقی و دقیق قرار داد. سنتِ وقف در ایران علاوه بر جنبههای مذهبی و فرهنگی، ریشههای سیاسی هم داشته است به نحوی که با بررسی اسناد تاریخی، رفتار ظالمانه نادرشاه در تصاحب املاک و دارایی رعیت عصر خود و عملکرد ناعادلانه حسنخان سالار استاندار خراسان در عهد قاجار و بدتر از آنان مظالم دوران رضاخانی و پلهوی دوم به حدی بود که مردم برای در امان نگه داشتن اموال خود آنها را وقف اهل بیت عصمت به خصوص وقف امام حسین (ع) میکردند، اما دریغا از طبع سیریناپذیر حضرات طماع.
به گزارش فکرشهر به نقل از ایسنا، بر اساس اسناد تاریخی در عصر افشاری، نادری، ناصری و پهلوی به وقفنامهها و وصیتنامهها و مسائل شرعی توجه چندانی نمیشد و گاهی به کل نادیده گرفته شده و صرف حیف و میل شاهانه میشد. پادشاهان و عُمال آنان به هر نحو که دلشان میخواست در موقوفات مردم دخل و تصرف میکردند، اما با پیروزی انقلاب اسلامی و توجه و حساسیت ویژه بنیانگذار جمهوری اسلامی به موقوفات به طور چشمگیری از حجم سوءاستفادهها کاسته شد.
امام خمینی (ره) با انتقاد شدید به عملکرد دولت بختیار در بهرهبرداری از تصرفات غیردینی دولت در موقوفات مردم از نوفللوشاتو فریاد برآورد که «وقف، مال بیصاحب نیست که به هر کس بخواهید بدهید و در اختیار هر که خواستید قرار دهید، بلکه هر وقفی صاحب یا صاحبانی دارد که باید به آنان داده شود، که شما حق ندارید در آنها تصرف کنید و یا به دیگران واگذار نمایید.»
بازخوانی تاریخچه وقف در عصر پادشاهان حاوی مطالب آموزندهای است. اولین پادشاه ایرانی که اموال و املاک وقف شده مردم در سراسر ایران را تصرف کرد «نادرشاه افشار» بود. وی در دوره سلطنت خود امر کرد تمام موقوفات را تصرف کنند و آنها را جزو املاک خالصه دولت قرار دهند.
دومین فردی که در اموال وقف، تصرف کرد «سالار» در شهر مشهد در زمان فرماندهی حسامالسلطنه بود. حسنخان سالار با کمک انگلیسیها در مشهد قیام کرد و تا مدتها با قوای دولتی در جنگ بود. وی در طول سال های قیام راهی برای تأمین هزینههای خود جز خزانه آستان قدس رضوی(ع) پیدا نکرد به همین دلیل دستور داد دَرِ خزانه آستان قدس رضوی را شکسته و آنچه طلا و نقره در آنجا به دست آورند را به ضرابخانه مشهد برده و تبدیل به سکه کنند.
اما سومین فرد کسی نبود جز «رضا قلدر». وی دستور داد برای تصرف املاک موقوفه، قانونی از مجلس بگذرد، همان طور که پیشتر برای املاک خالصه دولتی، قانونی را به تصویب رسانده بود. رضاشاه در بسیاری از نقاط ایران املاک زیادی از مردم به یغما برده بود، به خصوص در استان مازندران. وی تمام قراء، قصبات و بلوکات مازندران را تصرف کرد، فقط املاک خالصه دولتی باقی مانده بود که از طریق قانونگذاران زرخرید خود توانست بخشی از این املاک را نیز تصرف کند.
اما رضا شاه به این مسئله اکتفا نکرد. تصور میکرد برای متصل کردن زمینهای دولتی به یکدیگر راهی جز تصاحب املاک موقوفی ندارد از این رو دست به کار شد و به مجلس دوازدهم دستور داد لایحهای تصویب کند تا بتواند املاک وقف شده مردم را به چنگ آورد و به زمینهای خالصه دولتی اضافه کند. هر چند که دست روزگار عیش وی را به طیش تبدیل کرد اما فرزند ناخلفش محمدرضا، راه پدر را ادامه داد، حتی بخشی از املاک و مستغلات موقوفه را برای تطمیع بین روحانیون درباری تقسیم کرد. اوج این کار در دولت بختیار انجام شد، ولی به محض اطلاع رهبر کبیر انقلاب اسلامی از موضوع، خشم و انتقادات ایشان تندتر از قبل متوجه دربار پهلوی شد. ایشان در جمع دانشجویان ایرانی مقیم خارج از کشور در آبان 1357 در نوفل لوشاتو ضمن تبیین اهمیت و جایگاه وقف و اوقاف در اسلام، به تبیین چگونگی سوءاستفاده دولتِ بختیار از سازمان اوقاف برای بستن دهان علما پرداخت.
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در بخشی از این سخنان هشدار دادند: «وقف، مال بیصاحب نیست که به هر کس بخواهید بدهید و در اختیار هر که خواستید قرار دهید، بلکه هر وقفی صاحب یا صاحبانی دارد که باید به آنان داده شود، که شما حق ندارید در آنها تصرف کنید و یا به دیگران واگذار نمایید.» رهبر فقید انقلاب اسلامی در این سخنرانی حیله شیطانی محمدرضا پهلوی را افشا کردند و افزود: «آنها میخواهند از هر مسئلهای به نفع خودشان بهره ببرند و سوءاستفاده کنند. ... علما باید هوشیار باشند و به حیلههای آنها توجه نکنند.»
امام خمینی در همان جلسه یادآو شدند: «...و خودش وقتی همان روزی که با ایشان بیعت کردند به سلطنت، به اصطلاح و به امامت و خلافت، همان روز، بعد از اینکه این کار را کردند، آن کلنگش را برداشت رفت سراغ کارش، که کار می کرد خودش با دست خودش. آن وقت می کرد برای چی؟ آن قنات را وقتی که درآورد، یک کسی گفت که مثلاً مبارک است، چه است، فرمود که مبارک برای ورثه است. بعد گفت: [قلم] بیاورید، وقف کرد آنجا را برای مستمندان. ما یک همچو حاکمی، طالب یک همچنین حاکمی هستیم.»
امام به فاصله دو روز بعد از این جلسه در دیدار مشابهی که با حضور جمع دیگری از ایرانیان مقیم خارج از کشور در نوفل لوشاتو برگزار شد، تاکید کردند: «... در تاریخ هست همان روزی که بیعت کردند با حضرت امیر به خلافت، آن هم خلافتی که دامنهاش اینقدر زیاد بود، همان روز بعد از اینکه بیعت تمام شد، ایشان بیل و کلنگش را برداشت رفت سراغ آن کاری که میکرد؛ کار میکرد. آن وقت کار که میکرد، نه اینکه کار میکرد، برای استفاده خودش که حالا درآوَرَد یک قنات داشته باشد، وقتی که آب زد بیرون، مثل چیز [خون] شتر زد بیرون، آن وقت قلم و کاغذ را گرفت وقفش کرد برای فقرا؛ و برای مثلا چیز [استفادۀ فقرا] وقف کرد. ما یک همچو حاکمی میخواهیم.»
امام امت علاوه بر کلام و پیام فراوان درباره اهمیت وقف استفتائات، سئوالات و مراجعات بسیاری در اینباره داشتند. مهمترین و ماندگارترین آثار مکتوب حضرت امام خمینی درباره «وقف» کتاب فتوایی ـ فقهی «تحریرالوسیلة» است. یکی از بخشهای موجود در این کتاب تحت عنوان «کتاب الوقف» است که در آن احکام و مسائل مربوط به تعریف وقف، صیغه وقف، قصد قربت در وقف، انواع وقف، شرایط وقف، شرایط موقوف و شرایط موقوف علیه، احکام وقف، خرید و فروش وقف، تولیت وقف و نظارت بر آن و ... را به تفصیل بیان کرده است.
قبل متوجه دربار پهلوی شد. ایشان در جمع دانشجویان ایرانی مقیم خارج از کشور در آبان 1357 در نوفل لوشاتو ضمن تبیین اهمیت و جایگاه وقف و اوقاف در اسلام، به تبیین چگونگی سوءاستفاده دولتِ بختیار از سازمان اوقاف برای بستن دهان علما پرداخت.
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در بخشی از این سخنان هشدار دادند: «وقف، مال بیصاحب نیست که به هر کس بخواهید بدهید و در اختیار هر که خواستید قرار دهید، بلکه هر وقفی صاحب یا صاحبانی دارد که باید به آنان داده شود، که شما حق ندارید در آنها تصرف کنید و یا به دیگران واگذار نمایید.» رهبر فقید انقلاب اسلامی در این سخنرانی حیله شیطانی محمدرضا پهلوی را افشا کردند و افزود: «آنها میخواهند از هر مسئلهای به نفع خودشان بهره ببرند و سوءاستفاده کنند. ... علما باید هوشیار باشند و به حیلههای آنها توجه نکنند.»
امام خمینی در همان جلسه یادآو شدند: «...و خودش وقتی همان روزی که با ایشان بیعت کردند به سلطنت، به اصطلاح و به امامت و خلافت، همان روز، بعد از اینکه این کار را کردند، آن کلنگش را برداشت رفت سراغ کارش، که کار می کرد خودش با دست خودش. آن وقت می کرد برای چی؟ آن قنات را وقتی که درآورد، یک کسی گفت که مثلاً مبارک است، چه است، فرمود که مبارک برای ورثه است. بعد گفت: [قلم] بیاورید، وقف کرد آنجا را برای مستمندان. ما یک همچو حاکمی، طالب یک همچنین حاکمی هستیم.»
امام به فاصله دو روز بعد از این جلسه در دیدار مشابهی که با حضور جمع دیگری از ایرانیان مقیم خارج از کشور در نوفل لوشاتو برگزار شد، تاکید کردند: «... در تاریخ هست همان روزی که بیعت کردند با حضرت امیر به خلافت، آن هم خلافتی که دامنهاش اینقدر زیاد بود، همان روز بعد از اینکه بیعت تمام شد، ایشان بیل و کلنگش را برداشت رفت سراغ آن کاری که میکرد؛ کار میکرد. آن وقت کار که میکرد، نه اینکه کار میکرد، برای استفاده خودش که حالا درآوَرَد یک قنات داشته باشد، وقتی که آب زد بیرون، مثل چیز [خون] شتر زد بیرون، آن وقت قلم و کاغذ را گرفت وقفش کرد برای فقرا؛ و برای مثلا چیز [استفادۀ فقرا] وقف کرد. ما یک همچو حاکمی میخواهیم.»
امام امت علاوه بر کلام و پیام فراوان درباره اهمیت وقف استفتائات، سئوالات و مراجعات بسیاری در اینباره داشتند. مهمترین و ماندگارترین آثار مکتوب حضرت امام خمینی درباره «وقف» کتاب فتوایی ـ فقهی «تحریرالوسیلة» است. یکی از بخشهای موجود در این کتاب تحت عنوان «کتاب الوقف» است که در آن احکام و مسائل مربوط به تعریف وقف، صیغه وقف، قصد قربت در وقف، انواع وقف، شرایط وقف، شرایط موقوف و شرایط موقوف علیه، احکام وقف، خرید و فروش وقف، تولیت وقف و نظارت بر آن و ... را به تفصیل بیان کرده است.