فکرشهر: مریم سالاری در روزنامه ایران نوشت: دوم اکتبر ۲۰۲۴ (۱۱ مهر ۱۴۰۳) دو ماه مانده به روز واقعه در دمشق همه چیز عادی به نظرمیرسد. همه خبرها حول لبنان و غزه و آتش بسی میچرخید که هنوز برای تبدیل شدن به یک متن قابل اتکا به زمان نیاز داشت. اما گفتوگویی که در یکی از اتاقهای وزارت امور خارجه در تهران میان دیپلمات ایرانی و «لاورنتی اف» فرستاده ویژه رئیسجمهوری روسیه در امور سوریه انجام شد، معلوم کرد وضعیت در سوریه آنطور که تصور میشد، عادی نیست.
طرف ایرانی برای توصیف این وضعیت غیرعادی و توصیه به برگزاری فوری نشست آستانه و توضیحی مفصل داشت. اسرائیل بیمحابا سوریه را بمباران میکرد و همزمان یک اتاق عملیات در «ادلب» تشکیل شده بود و در حال آرایش نیروهایی بود که تصمیم داشت زیر آتش حملات تل آویو فرمان حمله زمینی را به مقصد دمشق صادر و نبرد را از آنجا آغاز کند. «لاورنتی اف» هم قبول داشت حساسیت شرایط، برگزاری فوری نشست آستانه را ضروری کرده است.
معلوم نبود این نشست چقدر میتوانست جلوی این وضعیت بحرانی را بگیرد. چهره نظامی که نماینده روسیه را در همنشینی هیأتهای ایران، روسیه و ترکیه در روز ۲۲ آبان همراهی میکرد، اطلاعاتی را با خود آورده بود که نشان میداد سوریه آبستن حوادثی طوفانی شده است. مشخص شد ۳۰ هزار نیروی نظامی در ادلب آماده عملیات هستند و دارند ۲۰ هزار نفر دیگر را هم آماده میکنند. گفتگو با هیأت ترک آنطور که باید پیش نرفت.
معتقد بودند نمیتوان جلوی تندروهای اسلامگرا در سوریه را که خیالهایی در ذهن داشتند، گرفت. مفاد توافق ۲۰۱۷ درحال نقض شدن بود؟ اینطور به نظرمیرسید. «حما» و «لاذقیه» در «ادلب» دست دولت سوریه بود و بخشی از آن جزو مناطق کاهش تنش قرار داشت که ترکیه وعده داده بود معارضان در آن اسلحه بهدست نباشند، اما مسلح شده بودند و در سودای شورش علیه اسد بودند.
اختلاف آنکارا با دولت دمشق کار را در مذاکرات آستانه سخت کرده بود. ترکها گفتند بشار با شرط خارج شدن نیروهای ترکیه از سوریه کار را برای تفاهم و مذاکره سخت کرده است. آنها حاضر نبودند موضوع جدول بندی زمانی عقبنشینی از خاک سوریه در دستور کار باقی بماند. به هیأت ترک گفته شد اسد نمیگوید شما عقبنشینی کنید تا من بعد از آن مذاکره کنم، میگوید این را در دستور کار بگذارید ولی بعداً اقدام کنید تا من دورنمای عقبنشینی ترکیه را از اراضی سوریه داشته باشم. ترکها گفتند ما این را به آنکارا منتقل میکنیم ولی هیچ خبری از آنها نشد.
سوای ماجرای اختلاف «اسد» و «اردوغان»، اوضاع داخلی سوریه هم وخیمتر از آن بود که گوش شنوایی برای معارضانی وجود داشته باشد که داشتند راه خود را در میدان باز میکردند. همان طور که صدای تهران هم شنیده نشده بود که بارها به دولت سوریه توصیه کرده بود برای مشارکت دادن معارضان، چراغ سبز نشان دهد. به خصوص که امریکا هم قصد خود را برای کار با اسد نشان داده بود.
اگر او مخالف اشغال خاکش توسط ترکیه بود نباید از گفتگو با ترکها امتناع میکرد. تحریم و اقتصاد، دولت دمشق را زمینگیر کرده بود، جنگ منطقه هم سایه خودش را روی آن انداخته بود، مردم خشمگین بودند و دلیلی نمیدیدند دربرابر کنار زدن دولتی که فشار زیادی به آنها وارد کرده بود، مقاومت کنند؛ بنابراین طراحان صحنه و معارضان مسلح، کشوری را دیدند که آماده تسلیم است. دیگر فرصتی بهتر از این برای فتح دمشق پیدا نمیشد.
پرده دوم
در ساعات پایانی ۲۶ نوامبر سوریه آماده میشد تا وارد فصل دیگری از تاریخ شود. اسلحه و آموزش از ترکیه و پول و حمایت سیاسی با قطر بود. کمی آن طرفتر «بنیامین نتانیاهو» توافق آتشبس لبنان را اعلام کرده بود و دولت سوریه را هم با گفتن اینکه «اسد با آتش بازی میکند»، نواخته بود. ساعاتی بعد، اما آتش بازی بزرگ «تحریرالشام» به رهبری «محمد الجولانی» شروع شد؛ جوان کم حرفی که گروههای مختلفی از جبهه فتح شام را بسیج کرده بود تا به ادعای خود برای مردم سوریه آزادی به ارمغان بیاورد. «تحولات ژئوپلیتیکی خاورمیانه بر متحدان رژیم سوریه تأثیر گذاشته و فرصتی طلایی برای انجام این حمله ایجاد کرده بود و ما از این فرصت استفاده کردیم» این را یکی از فرماندهان ارشد «جولانی» میگوید. عملیات «ردع العدوان» در ۲۷ نوامبر در شمال غرب سوریه آغاز شد و تصرف فوری مناطقی استراتژیک و پیشروی زمینی به سمت حومه حلب نشان داد کارسختی برای رسیدن به هدف نهایی در پیش نیست.
روسیه بر حجم و شدت حملات نظامیاش افزود، دولت دمشق سعی کرد با پیشنهادهای مالی جذاب، نظامیها را به ماندن ترغیب کند و ایران هم موافقت خود را با افزایش حملات هوایی به ادلب نشان داد تا نبرد در «حماه» را آسان و نیروهای مخالف را مجبور به عقبنشینی از حلب کند. اما بینتیجه بود و «جولانی» در سرعتی دور از انتظار در حلب ظاهر شد. ارتش نه اینکه نای ایستادگی نداشته باشد که قصد جنگ نداشت اسلحه را زمین گذاشت تا به یاران «جولانی» کمکی هم کرده باشد. خط اول و دوم جبهه جنگ فرو پاشیده بود و همه چیز داشت بسرعت پیش میرفت.
پرده سوم
سوریه در حال تلاش بود، بشار اسد برای اولین بار از زمان ۱۳ سال جنگ داخلی کشورش خطر رفتن را احساس کرده بود. جمعه شب ۶ دسامبر سید عباس عراقچی و علی لاریجانی خود را به دمشق رساندند تا به او دلگرمی بدهند در این کارزار تنها نیست ولو با ورود به صحنه جنگ. اما دیر شده بود. ارتش سوری سلاح را کنار گذاشته بود و در حال ترک میدان نبرد بود. نمیشد جای سربازی که قصد جنگیدن برای وطن خود را ندارد، جنگید. سرعت فتح «تحریر الشام» همه را شوکه کرده بود. مسکو از اسد خواست کشور را ترک کند، اما او این توصیه را نپذیرفته بود. معارضان به ۲۰۰ کیلومتری دمشق رسیده بودند که عراقچی و «لاوروف» تصمیم گرفتند باز هم به دیپلماسی شانس بدهند و «هاکان فیدان» همتای ترک خود را برای حضور در دوحه مجاب کنند تا شاید «آستانه»ای دیگر آخرین تیرترکش برای بازگشت وضعیت باشد. شرکای آستانهای در روز ۸ دسامبر در دوحه جمع شدند تا بلکه به ترکیه که روی دوش معارضان مسلح در سودای فتح دمشق بود، بقبولانند هنوز زمان هست تا برای اختلافش با دمشق چاره شود. بر خلاف تصور، بیانیه مشترک سه وزیر خارجه امیدوارکننده بود و خبر میداد ترکیه به ظاهر مجاب شده روزنه دیپلماسی را با شانس باقی ماندن حکومت دمشق همچنان باز بگذارد. با این حال توصیههای پنهانی آنکارا که از ایران و روسیه میخواست، ورودی به میدان نداشته باشند، «اسد» را متوجه کرد که زمان پایان بازی رسیده است.
ساعت ۱۲ شب ۸ دسامبر وقتی دیپلماتها به هتل محل اقامت خود برمیگشتند معارضان به پشت دروازه دمشق رسیده بودند. دیگر جایی برای ماندن اسد نبود. مسکو دست به کار شد و با اعلام اینکه وقت رفتن رسیده است، به مرکز فرماندهی پایگاه خود در «لاذقیه» فرمان داد تا ترتیب خروج فوری اسد به روسیه را بدهد. او که دیگر چارهای جز رفتن نمیدید با «بُثینه شعبان» مشاور رسانه ایاش تماس گرفت و خواست که برای نوشتن متن سخنرانی به خانهاش بیاید. برای این کار هم دیر بود وقتی «شعبان» آمد «اسد» در آنجا نبود و فرصتی برای سخنرانی خداحافظی پیدا نکرده بود.
هنوز خورشید دمشق در یکشنبه هشتم دسامبر (۱۸ آذر) طلوع نکرده بود که رئیسجمهوری سوریه با هواپیمایی که فرستندهاش خاموش بود از رادار خارج شد تا در مسکو به همسر و فرزندانش که از پیش انتظارش را میکشیدند، بپیوندد. «من در آخرین ساعات در دمشق ماندم و تا ساعات آغازین صبح یکشنبه هشتم دسامبر ۲۰۲۴ انجام مسئولیتهای خود را دنبال کردم. با رسیدن تروریسم به داخل دمشق با هماهنگی دوستان روس به لاذقیه نقل مکان کردم تا اقدامات نظامی را از آنجا دنبال کنم». این اولین جملاتی بود که «اسد» پس از آخرین خروجش از دمشق بر زبان آورد تا بگوید تا لحظه آخر برای کشورش جنگیده است. اینطور شد که فرودگاه «حمیمیم» به نظاره خروج سربازانی به سمت مسکو و تهران نشست که سالها دور از وطن خود در برابر داعش جنگیده بودند، اما حالا با سرنوشت تکراری تاریخ رو در رو شده بودند.
پرده آخر
حالا معلوم نیست در سر فاتحان سوریه چه میگذرد. «جولانی» سالها تلاش کرده تصویر خود را تغییر دهد و با سرپوش گذاشتن روی روابط دیرینهاش با «القاعده»، خود را به عنوان یک رهبر اهل تسامح معرفی کند. او حالا فرمان خود را به آنکارا سپرده تا در جولانگاه سوریه چهره یک تکنوکرات آزادی خواه مسالمت جو را از خود به نمایش بگذارد. «جولانی» دست دوستی به همه داده بخصوص به اسرائیل که ظاهراً در روزهای قبل از سقوط شام سودایی دیگر جز رفتن «اسد» داشته است. اینکه میخواسته او را تحت قیمومت امارات در قدرت نگه دارد و همزمان با کردها در شمال شرق و «دروزی ها» در جنوب روابط نظامی و استراتژیک برقرار کند. وقتی هم معلوم شد که فرصتی برای رسیدن به این هدف ندارد، شروع به تخریب پایگاهها و تسلیحاتی در سوریه کرد که در زمان «اسد» امن بود و حالا نمیتوانست در دست «تحریرالشام» جایی داشته باشد.
آنطور که به نظرمیرسید طرح رفتن بشار و عملیات «تحریرالشام» یک اقدام هدایت شونده از سوی ترکیه بود. امریکا و اسرائیل هم بهره خود را از این آوردگاه میبردند، اما با ترکها هماهنگ نکرده بودند.
واقعیت، اما برای ایران هم تغییر کرده است. هرچند پرچم سفارت دمشق در تهران پایین آمده، اما قرار نیست همان پایین بماند. جهان سیاست در خاورمیانه تغییر کرد تهران پس از ۱۳ سال نبرد در سوریه و عراق با تروریسم، میخواهد در خط اول دیپلماسی جایی برای خود پیدا کند. همان جا که ترکیه سهم زیادی نصیب خود کرده است ولی ایران معتقد است دوره ماه عسل آن خیلی طول نمیکشد. تهران، اما نمیخواهد یک بازیگر، فرادستانه سوریه را به زمین بازی خود تبدیل کند و برای این کار چاره اندیشی میکند. درگیری و تسویه حساب ترکیه با کردها «واشنگتن» و «تل آویو» را از حالا نگران کرده و شکافی عمیق بهوجود آورده که برای ایران زمین بازی خوبی چیده است. هرچند تصورمی رود با آنچه در روز سرنوشت ساز سوریه گذشت، کار سخت شده باشد، اما تهران به نوبه خود به توانایی در زمین مذاکره با همه بازیگران ایمان دارد.