شنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۴
جستجو
آخرین اخبار سیاست
مطالب بیشتر
اختصاصی «فکرشهر» / عضو «اندیشکده حکمرانی و توسعه فردا»:
فکرشهر: ادامه فشار حداکثری از سوی ترامپ، در کنار آغاز مذاکرات، معمایی را در سیاست خارجی آمریکا شکل داده است؛ «چرا همزمان با مذاکره، فشار کاهش نمی‌یابد؟»؛ پاسخ به این پرسش در لایه‌های زیرین نظم بین‌المللی نهفته است و نقش ایران در این میانه، می‌تواند از یک بازیگر منفعل به یک بازیگر فرصت‌ساز تغییر یابد...
کد خبر: ۲۰۱۴۵۰۰
پنجشنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۴ - ۲۳:۴۳

فکرشهر: در حالی که ایالات متحده آمریکا با بازگشت «دونالد ترامپ» به ریاست جمهوری، استراتژی فشار حداکثری علیه ایران را حفظ کرده است، مذاکرات جدید میان تهران و واشنگتن آغاز شده و معادله‌ای پیچیده را شکل داده است. این نوشتار تلاش می‌کند نشان دهد که تداوم این فشار‌ها نه تنها تهدید نیست، بلکه فرصتی استراتژیک برای ایران ایجاد کرده است تا از تقابل میان بلوک شرق و غرب بهره‌برداری کند و خود را از وابستگی به هر دو سو رها سازد.

ادامه فشار حداکثری از سوی ترامپ، در کنار آغاز مذاکرات، معمایی را در سیاست خارجی آمریکا شکل داده است؛ «چرا همزمان با مذاکره، فشار کاهش نمی‌یابد؟»؛ پاسخ به این پرسش در لایه‌های زیرین نظم بین‌المللی نهفته است و نقش ایران در این میانه، می‌تواند از یک بازیگر منفعل به یک بازیگر فرصت‌ساز تغییر یابد.

فشار به مثابه موتور تحرک بلوک شرق

فشار غربی به ایران، به ویژه در قالب تحریم‌های اقتصادی و تهدید‌های امنیتی، عملاً فضا را برای مداخله و همراهی بیشتر چین و روسیه فراهم کرده است. این دو قدرت، در پاسخ به فشار‌های واشنگتن، با ارائه حمایت نظامی، مالی و سیاسی از ایران، به دنبال تقویت جایگاه خود در خاورمیانه و تضعیف نظم آمریکا محور هستند. این فشار‌ها انگیزه‌ای برای بلوک شرق فراهم می‌کند تا برای کندسازی روند مذاکرات و حفظ ایران در مدار خود، پیشنهاد‌های جذاب‌تری ارائه دهند.

در چنین فضایی، ایران می‌تواند از نیاز بلوک شرق به همراهی با تهران، برای دریافت امتیازاتی مانند دسترسی به تسلیحات پیشرفته، سامانه‌های دفاعی، معافیت‌های مالی غیررسمی و تضمین خرید نفت استفاده کند. این امتیازات، بدون اینکه الزاماً به وابستگی به شرق بینجامد، قدرت مانور ایران را افزایش می‌دهد. همچنین این شرایط فرصتی فراهم می‌آورد تا ایران بتواند گریز‌هایی عملی از تحریم‌ها تجربه کند و در برخی حوزه‌ها اثرگذاری تحریم‌ها را بی‌اثر سازد.

همچنین تداوم فشار‌های سنگین بدون همراهی واقعی از سوی متحدان آمریکا، به‌ویژه اروپا، باعث کاهش مشروعیت فشار‌ها و افزایش تمایل کشور‌های ثالث برای تعامل با ایران می‌شود. در چنین شرایطی، ایران می‌تواند با روایت «مقاومت در برابر زورگویی»، موقعیت دیپلماتیک خود را بازسازی کند. این وضعیت همچنین امکانی برای چرخش دوباره به سوی اروپا و بهره‌گیری از شکاف موجود در رویکرد واشنگتن و بروکسل است.

خرید مشروعانه تسلیحات در سایه تهدید

ادامه فشار و تهدید‌های امنیتی به ایران امکان می‌دهد که خرید تسلیحات و سامانه‌های دفاعی پیشرفته از شرق را در افکار عمومی داخلی و حتی در برخی محافل بین‌المللی توجیه کند. این وضعیت به ایران امکان تقویت بازدارندگی دفاعی بدون واکنش شدید بین‌المللی را می‌دهد و تقویت بنیان‌های نظامی کشور را به‌گونه‌ای مشروع نزد افکار عمومی جهانی جلوه‌گر می‌سازد.

تحرک برای شکل‌دهی به نظم جایگزین

با تداوم فشار‌های غربی، بلوک شرق تلاش می‌کند مسیر‌های مالی و انرژی جایگزین برای ایران ایجاد کند. این ابتکارات می‌توانند در آینده به نهاد‌هایی مستقل از نظم غربی تبدیل شوند و ایران را در مرکز یک محور جدید ژئواستراتژیک قرار دهند مانند تجربه‌هایی همچون ابتکار سوئیفت آسیایی یا شبکه‌های پرداخت جایگزین.

در این فضا ایران با حفظ فاصله راهبردی از هر دو بلوک و بازی هوشمندانه میان آنها می‌تواند در موقعیت دریافت همزمان امتیاز از شرق و غرب قرار گیرد. چنین الگویی، تنها در سایه فشار‌های همزمان و نیاز هر دو سو به ایران امکان‌پذیر است. ایران اگر بتواند از بازی صفر و یک خارج شود، می‌تواند تعریفی چندوجهی از منافع ملی خود ارائه دهد و آن را بر ساختار دیپلماسی خارجی تحمیل کند.

عبور از یک جانبه‌گرایی در سیاست خارجی

این وضعیت فرصتی استثنایی برای ایران فراهم کرده تا از الگوی وابستگی یکجانبه به یک بلوک قدرت عبور کند و سیاست خارجی خود را بر مبنای تنوع‌گرایی در اتحادها، ائتلاف‌های موردی و تعهدات چندلایه تنظیم نماید. در این میان، استمرار فشار‌های غربی در کنار جذابیت‌های بالقوه شرق، دست ایران را برای چانه‌زنی با هر دو سو بازتر می‌سازد. ایران می‌تواند با بهره‌گیری از رقابت میان قدرت‌ها، هم‌زمان امتیازات امنیتی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی را از شرق و غرب طلب کند، بدون آن‌که وابسته به هیچ یک شود. این راهبرد چندوجهی، ایران را به کشوری مستقل‌تر، منعطف‌تر و توانمندتر در تعاملات جهانی تبدیل می‌کند. در این مسیر، مفهوم «معماری تعهدات سیال» می‌تواند به‌عنوان چارچوبی راهبردی عمل کند؛ چارچوبی که به ایران اجازه می‌دهد در هر مقطع زمانی، متناسب با منافع ملی و اقتضائات ژئوپلیتیکی، تعهدات خود را بازتعریف کرده و ائتلاف‌های خود را تجدید یا بازترکیب کند. چنین انعطافی، شرط بقا و تأثیرگذاری در نظام بین‌المللی در حال گذار خواهد بود؛ و در نهایت فشار حداکثری، اگرچه در ظاهر برای تضعیف ایران طراحی شده است، اما در بستر نظم جهانی متحول کنونی، می‌تواند به یک فرصت تاریخی تبدیل شود. فرصتی برای خروج از انفعال، پایان دادن به وابستگی به یک بلوک قدرت و ایفای نقش فعال در طراحی نظمی جدید و چندقطبی. 

برای بهره‌گیری از این فرصت، نیاز به هوشمندی دیپلماتیک، انسجام داخلی و بازتعریف نقش منطقه‌ای ایران بیش از هر زمان دیگری ضروری است. اگر ایران بتواند به‌درستی از این تقاطع ژئوپلیتیکی عبور کند، مسیر خود را از مسیر دیکته‌شده قدرت‌های جهانی جدا کرده و به بازیگر تأثیرگذار در سطح معادلات جهانی بدل خواهد شد.

* دکتر محمدحسن رهنما ـ عضو «اندیشکده حکمرانی و توسعه فردا»

 

منبع: فکرشهر
ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر