فکرشهر: ما نیازمند فرهنگ «عذرخواهی» در عرصه ملی هستیم. این نه تنها زخمی به اقتدار نظام نمیزند که زخمهای خورده را هم مرهم میگذارد و اقتدار را هم میافزاید.
به گزارش فکرشهر، «جمهوری اسلامی» در ادامه نوشت: عذرخواهی لزوماً به معنای شکست نیست بماند که به معنای اشتباهات هم نمیتواند باشد - هرچند کم هم اشتباه نکردهایم و کم هم به خیانتِ آنانی که امین میپنداشتیم گرفتار نیامدهایم - که گاه برای کاری که میتوانست «بهتر» انجام پذیرد اما در مرحله «به» ماند هم باید عذر خواست. اصلاً باید مسیر را به این سمت، اصلاح کنیم که برای کارهایی که «بهتر» انجام نشده است عذر بخواهیم و الا برای خطا و رفتاری که برای ملک و ملت هزینهزا بوده است که با عذرخواهی، ذمه ما «بری» نمیشود و باید برای جبران آن اقدام کنیم ولی این عذرخواستن برای کوتاهیها، باعث تشفی دل مردمان میشود و گسترش آن به عنوان فرهنگِ غالب، میتواند به توسعه احترام عمومی به صاحبان حقوق بینجامد و چقدر خوب است که ما و بهویژه مسئولان محترم، با زبان عذرخواه با مردم سخن بگویند و با این شیوه مورد تاکید در تعالیم دینی، اسلام را از رویه، به لایههای زیرین هم ببرند. من دیروز که پیامهای گوشیام را چک میکردم، به پیامی با این مضمون رسیدم که عزیزی با سابقه مسئولیت چند ده سال، از زبان سیدالساجدین (ع) شرح حال خوانده بود که «اللّهُمَّ انّی اعتَذِرُ الَیکَ مِن مَظَلومٍ ظُلِمَ بِحَضرَتی فلَم انصُرْهُ... و مِن مُسیءٍ اعتَذَر الَیَّ فلَم اعذِرْهُ.» به این معنای روشن که «بار خدایا! از تو عذر میخواهم اگر در حضور من به کسی ستم شده و من یاریاش نکرده باشم ... و کسی به من بدی کرده و عذر خواسته است و من عذرش را نپذیرفته باشم.» فکر میکنم باید این رسمالخط امامت را پی بگیریم و زیبا خواهد بود دولت محترم در هفتهای که به عطر شهادت رجایی و باهنر نیز بوی بهشت گرفته است، پرچمدار عذرخواهی از مردم شود تا دیگر مسئولان در سایر قوا و نهادها نیز پا به این راه بگذارند. به هر حال ما در چهل سال گذشته مدیریتی، به فراخور بام مسئولیتیمان، برف دیدهایم و قطعا قصورها و تقصیرهایی داشتهایم که همه و همه نیازمند عذر خواستن از مردمی است که صاحبان حق و انقلابند. حداقل فایده این رفتار این است که دل مردم را سبک میکند و مسئولان را در آغاز راهی دیگر قرار میدهد که با گذشت مردم، همه همت خود را مصروف بهتر کردن امور کنند.
به هر روی ما کار، زیاد داریم و وقت، کم. این اقتضا میکند که همه توان مان را برای انجام کارهای درست به خدمت گیریم تا خدمات شایستهای محضر مردممان تقدیم کنیم. البته همه ما مشکلات و مصائب و بلیه تحریمها را میفهمیم و توقعمان را هم متناسب با توان کشور، تنظیم میکنیم اما این توقع جدا به حق خواهد بود که افراد در حاکمیت نشسته و دارای موقعیت، خود را کارگزار مردم بدانند و براساس همان ادبیات «ارباب رجوع» و «مستخدم» به امور بنگرند و کارها را انجام دهند. خود اعضای حاکمیت هم در ذیل هر دو مفهوم قابل تعریفند و در یک جا، شان مستخدم دارند و در صد جای دیگر ارباب رجوعند. ارتقای این فرهنگ به خود آنان هم بیش از دیگران سود میرساند.
باری، دولت، کار فراوان انجام داده است و کار فراوانی هم بر ذمه دارد و وقت هم چندان ندارد که ثانیهها را فروگذار کند چه رسد به ساعتها. پس باید که هم عذر تقصیر بخواهد برای کوتاهیها و همت، جزم کند برای ادامه راه و زیبا خواهد بود که با این فرهنگ، دولت، عقده از زبان هم بردارد و با استفاده از ظرفیتهای رسانهای، به مردم گزارش کار دهد و «بیزبانی شش ساله» را هم نقطه پایان بگذارد چه همانطور که خدمت بر دولت واجب است، بیان آن در راستای امید آفرینی و ارتقای اعتماد به نظام، از اوجب واجبات است.