فکرشهر: جمعی از کارکنان و پرسنل دانشگاه خلیج فارس بوشهر، با ارسال مطلب زیر از وضعیت دانشگاه و به ویژه مدیریت و مسیر مدیریتی آن انتقاد کرده و از استاندار بوشهر خواسته اند هر چه سریع تر نسبت به تغییر این وضعیت اقدام کند؛ وضعیتی که به آسیب به فضای دانشجویی و دانشجویان و سطح علمی و اساتید منجر شده است.
در متن ارسالی به «فکرشهر» آمده:
«دانشگاه خلیج فارس به عنوان دانشگاه مادر استان بوشهر دارای ظرفیتهای بالقوه و بالفعل بسیاری است. از داشتن نیروهای متخصص و صاحب فکر تا توانایی در ایفای نقش به عنوان موتور محرکه توسعه استان. دانشگاه خلیج فارس این روزها حال خوشی ندارد و در گرداب سو مدیریت و تنشهای درونی دست و پا میزند. تیم مدیریت فعلی که برخلاف نظر وزیر منصوب دولت پزشکیان نتوانسته در درون جامعه دانشگاهی وفاق ایجاد کند و علاوه بر یدک کشیدن موارد شبهه برانگیز قبلی مانند پرداخت پاداش، جذب بی قاعده نیروی انسانی و برخورد با مخالفان فکری و... پس از روی کار آمدن دولت چهاردهم هم، در همراه داشتن ماسک همدلی ناموفق بوده، این روزها ناامید از ماندن بر صندلی ریاست مابین زمین و آسمان مانده است و همراهان دولت جدید نیز با توجه به عدم وجود میدان عرض اندام، در پستوهای دانشگاه به امید تغییر خاک میخورند.
دانشگاه خلیج فارس، بهعنوان یکی از مهمترین مراکز علمی و آموزشی جنوب کشور، در سالهای اخیر با مشکلات و چالشهای بیسابقهای مواجه شده است و به نظر میرسد مدیریت دانشگاه، بهجای حل این مسائل، با رویکردی منفعلانه و ناکارآمد، باعث تعمیق بحرانها شده و فضای دانشگاه را به محیطی سرد و ناامیدکننده تبدیل کرده است.
مدیریت حاکم، نهتنها توانایی رفع این چالشها را ندارد، بلکه با تصمیمات سلیقهای و فراقانونی، به مشکلات موجود دامن زده است.
باید اذعان نمود این دانشگاه هم اکنون با چالشهای ذیل مواجه است:
ـ چالشهای دانشجویان؛ از رفاه تا آزادی عمل:
امور رفاهی دانشجویان، بهویژه وضعیت خوابگاهها و سلف غذاخوری، در یکی از پایینترین سطحهای ممکن قرار دارد. دانشجویان با مشکلات جدی در این حوزه دست و پنجه نرم میکنند، این در حالی است که مسئولان دانشگاه طی سه سال متوالی، از تشکیل شورای صنفی و پیگیری این امور توسط دانشجویان امتناع ورزیدند.
از دیگر سو فعالیتهای فرهنگی و سیاسی دانشجویان نیز به دلیل تعطیلی تشکلها بهطور کامل متوقف شده است. این اقدامات، فضای پویای دانشگاه را از میان برده و دانشجویان را به افرادی منفعل و بیصدا تبدیل کرده است.
ـ بحران در امر آموزش و پژوهش:
ساختار آموزشی دانشگاه، به دلیل کهنگی و عدم توجه مدیریت، دیگر پاسخگوی نیازهای دانشجویان نیست. گویا امر آموزش در اولویت برنامههای دانشگاه قرار ندارد و کیفیت علمی و پژوهشی دانشگاه بهشدت افت کرده است. به نحوی که این شرایط، نارضایتی گستردهای را میان دانشجویان و اساتید به وجود آورده است.
ـ اعتراض اساتید؛ حاکمیت نگاههای غیرعلمی و ناکارآمد:
اساتید دانشگاه نیز از وضعیت موجود گلهمند هستند. نفوذ افراد ناتوان بر ساختار مدیریتی دانشگاه، محیطی ناامیدکننده و دلسردکننده ایجاد کرده است. این افراد با برخوردهای سلیقهای و غیرعلمی، فضایی از یاس و بیاعتمادی را میان اساتید ایجاد کردهاند.
با توجه به عمق بحرانهای موجود، به نظر میرسد تغییر ریاست دانشگاه تنها راهحل فوری برای بازگرداندن دانشگاه به مسیر پیشرفت باشد.
مدیریتی که بتواند:
۱. امور رفاهی دانشجویان را بهبود ببخشد.
۲. فضای فعالیتهای فرهنگی و سیاسی را باز کند و تشکلهای دانشجویی را بهعنوان یکی از ارکان مهم دانشگاه به رسمیت بشناسد.
۳. ساختار آموزشی را بازبینی کرده و کیفیت آموزش و پژوهش را در اولویت قرار دهد.
۴. استقلال دانشگاه را حفظ کرده و از نفوذ نگاههای غیرعلمی و سیاسی جلوگیری کند.
۵. بتواند نگاه تحولگرایانه دولت را به محیط دانشگاه تزریق کند، فضای ناامیدکننده فعلی را تغییر دهد و این نهاد علمی را به مسیر رشد و شکوفایی بازگرداند.
آقای زارع، دانشگاه را دریابید؛ برای تغییر در فضای حاکم بر محیطهای علمی استان و برای استان و برای ایران.»