فکرشهر: نام قدمی اش توز (توج)، بوده و شهرتش به اندازه ی پارچه های توزی که در دوران ساسانیان در سرتاسر دنیا خواستار داشته است؛ شهری که اکنون سعدآباد نام دارد و از سال 54، دارای شهرداری شده است.
در ادامه ی سلسله گزارش ها و بررسی عملکرد شوراها و شهرداری های دشتستان، به این شهر 8 هزار نفری رسیدیم؛ شهری که به نظر می رسد از روزهای اوج خود در دوران کهن فاصله گرفته است؛ شهری که برخی از مردمانش هجرت را بر ماندن ترجیح می دهند چرا که معتقدند «این جا هیچ چیز ندارد و ما حتی بچه هایمان را نیز برای کلاس ها تقویتی به شهر دیگری می بریم!!»
شورای چهارم شهر سعدآباد نیز مانند دیگر شوراهای استان بوشهر و خصوصا دشتستان، عملکرد شاخصی نداشته ولی چون بسیاری از شوراهای دیگر شهرها و روستاها، دچار تنش های فراوان نیز نبوده و با این که گفته می شود اعضا با هم اختلاف نظرهای بسیار دارند، اما هرگز اجازه نداده اند که این اختلاف نظرها به بیرون درز یابد، سعی کرده اند آن ها را درون خود حل کنند و تلاششان این بوده که چهره ی شورا را خدشه دار نکنند.
اعضای شورای شهر سعدآباد شامل محمد قلی زاده، اسماعیل تقوی، جهانگیر وطن خواه، حسین ملاحان و عبدالکریم تنگستانی، در این سه سال و اندی، هر چند تنش های آن چنانی و رسانه ای نداشته اند، ولی حضورشان در اجتماع شهروندانی که نماینده شان بوده اند نیز ان قدر پر رنگ نبوده که برای تمام مردم شناخته شده باشند؛ موضوعی که در گفت و گوی خبرنگاران «فکرشهر» با شهروندان سعدآباد کاملا مشهود بود و برخی از آنان می گفتند که اعضای شورا را نمی شناسند و اگر هم می شناختند در حد دو یا نهایتا سه نفر از اعضا بود.
حکایت شهردار این شهر اما کمی متفاوت تر از اعضای شوراست. ابوالقاسم شریفی، از بدنه خود شهرداری است و پس از علی رضایی در اسفندماه 92 به عنوان شهردار سعدآباد انتخاب شد تا سومین شهردار این شهر در زمان حضور شورای چهارم باشد.
وی نیز، مانند اعضای شورای شهر، خود را درگیر بازی های سیاسی نکرده و بی حاشیه بوده، با این حال شهروندان سعدآبادی گویی با او بیش از اعضای شورا آشنا هستند؛ چرا که در پاسخ سوالات خبرنگاران «فکرشهر» نمی گفتند: «نمی شناسیم!»؛ پاسخی که در اغلب موارد درباره ی اعضای شورای شهر و کلیت شورا از شهروندان سعدآبادی شنیده می شد.
در یک روز گرم آذرماه به این شهر رفتیم؛ با این که صبح پاییزی بود ولی همزمان با ظهر که گزارش به پایان رسید، گرمای هوا نیز شدیدتر شده بود.
در اطراف میدان گندم شهر، زن دستفروش 55ساله ای نشسته و سبزی هایش را در معرض فروش گذاشته است. شوراییان را نمی شناسد ولی از عملکرد شهردار راضی به نظر می رسد و می گوید:
بله خیلی از شهردار راضی هستم. ما از آبپخش برای فروش سبزی به سعدآباد می آییم؛ دستفروش هستیم و شهردار به ما اجازه می دهد که اینجا بشینیم و سبزی بفروشیم. آدم خوبی است.
زن خانه دار 50 ساله ای هم که برای خرید سبزی ان جا ایستاده و شهروند خود سعدآباد است، در پاسخ سوالات ما می گوید: بله خیلی راضی هستم، شهردار رسیدگی می کند، کوچه ها را آسفالت کرده است. شورای شهر هم خیلی خوب است برای مشکلاتمان پیگیری می کنند.
مرد 50 ساله ای که نگهبان درمانگاه شهر است نیز هم از شهردار و هم شورای شهر راضی است و اضافه می کند: تا به حال شهرداری به این خوبی ندیده ام.
شهروند دیگر سعدآبادی، خود را عباس پور معرفی می کند. وی، فروشگاه لوازم خانگی دارد و درباره عملکرد شورای چهارم و البته شهردار شهر می گوید: از شهردار، صدرصد راضی هستم. اخلاقش خوب است، کار مردم را راه می اندازد، در حوزه ی ورزش خیلی کمک کرده است، تا انجا که بتواند کمک کرده است. در مورد شورای شهر هم تا آنجا که سراغ دارم خوب بوده اند و کار کرده اند.
مرد 30 ساله و جوانی که مغازه دار است نیز معتقد است: کسانی که در شورای شهر هستند کارکن نیستند! زبان حرف زدن ندارند. شورایی که نتواند حرف بزند به درد نمی خورد. شوراهای قبلی یک سر و زبانی داشتند و می توانستند از حق ما دفاع کنند اما این شورا نه!
او البته درباره شهردار هم می گوید: شهردار از زمانی که آمده خیلی کار کرده است، نسبت به شهردارهای قبلی خیلی بهتر است، کارهای عمرانی انجام داده، فضای سبز و آسفالت خیابان ها را درست کرده است. کوچه هایمان از زمانی که برای لوله کشی گاز حفاری شده بودند خراب شده بود و همینطور رها شده بود و کسی به آن رسیدگی نمی کرد اما الان آسفالت شده است.
اما خانم 35 ساله ای که خیاط نیز می باشد، نظر متفاوت تری دارد: از شهردار راضی نیستم. کوچه هایمان خراب است، آسفالت نیست، تمام زندگی مان بخاطر خاکی بودن کوچه کثیف است. کوچه را به خاطر لوله کشی گاز خراب کردند و دیگر درستش نکردند. شورای شهر هم اقدام نمی کنند، اگر شورا اقدام کند، شهرداری هم ضعیف نیست.
خانم جوان دیگری برای تهیه نان به نانوایی آمده و البته عجله دارد هر چه زودتر به منزل برگردد تا به فرزندان مدرسه ای اش رسیدگی کند، خود را تنگستانی و خانه دار معرفی می کند و می گوید: چندین سال است که در شهر کار مثبتی نمی بینم که مثال بزنم و بگویم که اینکار را کرده اند. نهایتا دارند چیزهایی را که از قبل بوده دوباره همان ها را بازسازی و تعمیر می کنند. یک پروژه و یا کار جدیدی نمی بینم. به عنوان مثال ما یک پارک در پشت رودخانه داریم، وسایلش مال چندسال قبل است، خیلی هنر کنند تعمیرش می کنند و یا رنگش می زنند. با خنده اضافه می کند: اینجا میانه ی خوبی با نقاشی دارند؛ چیز جدیدی که کاربرد خاصی داشته باشد نمی بینم. در این شهر یک کلاس ریاضی نیست که من دخترم را به آنجا ببرم و مجبورم کلی هزینه کنم و او را به شهر دیگری ببرم. به خاطر نبود امکانات اگر در توانم بود، از این شهر می رفتم!
او البته در مورد شورای شهر هم گفت: بعضی اوقات سکوت بهترین حرف است. در سکوت خیلی چیزها نهفته است. جاده ای مربوط به سال های قبل بوده است و آن را درست نکردند بودجه اش را نمی دانم چه شد و حالا تهش چیزی مانده و دارند برای مردم کار می کنند. باید آسفالت بکنند تا بتوانند رای بیاورند.
آقای شهنه که نانوای شهر است و به سخنان ما گوش می دهد، نظر دیگری دارد و می گوید: شهردار خیلی خوب است. کوچه ها را آسفالت کرده، فضای سبز درست کرده، در پارک ها وسایل بازی گذاشته است، مگر دیگر ما از شهردار چه می خواهیم؟ شورای شهر هم از همه لحاظ پیگیری می کنند، ما مشکل آرد داشتیم و آن را برطرف کرده اند. شهردار خیلی هم خوب است. شهردارهای قبلی همین کارها را هم نمی کردند!
در میدان دیگری از شهر، با مرد لباس فروشی درباره شورا و شهرداری به گفت و گو پرداختیم. وی که 41 ساله بود، گفت: با شورای شهر آشنایی نداریم و کاری هم انجام نداده است، اما از صمیم قلب از شهردار راضی هستیم، چون کارش را دیده ایم. نقطه ی منفی از او ندیده ایم. به شهردار گفتیم که برای پارک ما وسایل بازی بیاور، یک هفته طول نکشید که برایمان آوردند. شهردار سه شنبه های پیاده روی راه انداخته و اینقدر خاکی هستند که توی پیاده روی دست دور گردن جوان ها می اندازد و با آنها راه می رود. هیچ کسی را ندیده ام که بد بگوید.
مرد مغازه دار دیگری هم که کنار او ایستاده معتقد است: شهردار خیلی خوب است ولی رابطه ای با شورا نداریم. شهردارهای قبلی، سعدآباد را داغون کرده بودند، اما آقای شریفی خیلی خوب است، خیلی زحمت می کشد.
مرد عابری که در حال گذر از کنارمان است نیز درباره عملکرد شورا و شهرداری سعدآیاد می گوید: عملکرد شهردار به چشم می آید، مردمی است. وقتی که حرفی بزنیم به حرفمان گوش می کند. پول مردم را نمی خورد، حتی از جیب خودش هم برای شهر خرج می کند.
....................................................
آقای محمدی، مغازه دار و 35 است و در حالی که می گوید از شورای شهر هیچ اطلاعی ندارم، تاکید دارد که: شهردار ضعیف است، به شهر رسیدگی نمی کند، آسفالت نمی کند، فضای سبز نداریم، امکانات خیلی کم است، سطل زباله نیست و...
چند تن از سالمندان شهر سعدآباد در میدان روبروی نانوایی نشسته اند. یکی از آنان که 62 ساله و بازنشسته آموزش و پرورش است، در پاسخ به سوال خبرنگار «فکرشهر» می گوید: هم شورا و هم شهردار خوب هستند، باهم هماهنگ هستند و دارند برای شهر کار انجام می دهند، از همه ی آنها راضی هستم.
دوست او که خود را 67 ساله و دبیر بازنشسته معرفی می کند هم معتقد است: از اعضای شورا خیلی راضی هستیم خیلی تلاش می کنند و چهره ی شهر را عوض کرده اند کارهای عمرانی انجام داده اند.
آقای قائدی هم کشاورزی 75 ساله است و می گوید: شورا و شهرداری خیلی زحمت کشیده اند و کار کرده اند. بودجه ای به انها نمی دهند و انها هم گناهی ندارند.
در میدان دیگری از شهر، مردی که خود را رضایی و 58 ساله معرفی می کند معتقد است: از اعضای شورای شهر، اقای قلی زاده جواب گو هست ولی بقیه نیستند! همه اش می گویند بودجه نداریم! سعداباد از یک روستا هم ضعیف تر است در حالی که ۵۰سال است که شهر شده...
آقای 68 ساله ای هم می گوید که بازنشسته بهداری است و اضافه می کند: شورا تا الان خوب بوده و کار کرده اند؛ اقای قلی زاده و اقای تقوی کار کرده اند؛ به شهر رسیدگی می کنند؛ هرچه خواسته ایم برایمان کوتاهی نکرده اند.
آقای دیگری که مغازه دار است هم درباره عملکرد شورا و شهرداری سعدآباد می گوید: کار که انجام می دهند، اما چون درآمدی ندارند، نمی توانند کار کنند؛ اما همین بودجه هم که دارند، حیف و میل می شود! با دوست بازی کار می کنند، هر جا را که دوست داشته باشند درست می کنند، اساسی کار نمی کنند! حق جایی را به جای دیگر برای کار دیگری می دهند. کوچه ما چندین سال است که آسفالت نشده، چندین بار رفته ایم و هیچ نتیجه ای نداشت؛ بعضی از کوچه ها را مجانی آسفالت کرده اند اما برای آسفالت بعضی از کوچه ها از مردم پول گرفته اند. باید بودجه روی کل شهر تقسیم شود، مثلا پیاده رویی را که هیچ استفاده ای ندارد و تقریبا بیرون شهر است موزاییک کرده اند در حالی که پیاده روهای مرکز شهر موزاییک نشده است. برای موزاییک پیاده رو جلو مغازه مان خودمان رفتیم از شهرداری موزاییک گرفتیم و با هزینه شخصی خودمان موزاییک کردیم...
اما جوان 27 ساله ای هم معتقد است: از شهرداری و شورا راضی هستیم، آسفالت کرده اند، رسیدگی می کنند، شهرداری و شورا یکی است؛ شورا خوب بوده که شهرداری خوب شده است، شورا کارهای شهرداری را پیگیری می کند.
در این میان، مرد جوان و 21 ساله ای که هم صحبتمان می شود، نظر متفاوت تری دارد و می گوید: شهردار بهتر عمل کرده، از او راضی هستم ولی می تواند بهتر شود، اطلاعات دقیقی هم از شورا ندارم.
گزارش های میدانی توسط الهام راسخی و محمد محمدزاده فرد ـ خبرنگاران فکرشهر ـ تهیه شده است.