شنبه ۰۱ دی ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار سیاست
مطالب بیشتر
اندیشکده آمریکایی «استیمسون سنتر»:
فکرشهر: از نظر تاریخی، رؤسای جمهور دموکرات، مانند جان اف کندی و جیمی کارتر، بیشتر از جمهوری‌خواهان (به استثنای جورج دبلیو بوش و برنامه "آزادی" وی برای ترویج دموکراسی در خاورمیانه) به طرح مسائل حقوق بشری تمایل نشان داده‌اند...
کد خبر: ۲۰۱۱۸۱۷
شنبه ۰۱ دی ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۴

فکرشهر: جان لیمبرت و باربارا اسلاوین در گزارشی تحت عنوان «چرا ایران، رؤسای جمهور جمهوری‌خواه آمریکا را ترجیح می‌دهد؟» در اندیشکده آمریکایی «استیمسون سنتر» نوشتند: ایرانی‌ها عموماً رؤسای جمهور جمهوری‌خواه آمریکا که از نظر تاریخی به دنبال معاملات تجاری و فروش تسلیحات بوده را به همتایان دموکراتشان ترجیح داده‌اند.

به گزارش فکرشهر از انتخاب، در ادامه این مطلب آمده: هنگامی که ماه گذشته گزارش‌هایی منتشر شد مبنی بر اینکه ایلان ماسک با امیر سعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل دیدار کرده است، می‌شد با اطمینان فرض کرد که این میلیاردر عرصه فناوری و مشاور ارشد رئیس جمهور منتخب دونالد ترامپ، تلاش ندارد خودرو‌های تسلا را به نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل بفروشد. با این حال، این دیدار نباید تعجب برانگیز باشد. ایران - خواه قبل انقلاب، خواه بعد از آن – سابقه‌ای طولانی در ترجیح معامله با جمهوری خواهان آمریکا دارند.

از نظر تاریخی، رؤسای جمهور دموکرات، مانند جان اف کندی و جیمی کارتر، بیشتر از جمهوری‌خواهان (به استثنای جورج دبلیو بوش و برنامه "آزادی" وی برای ترویج دموکراسی در خاورمیانه) به طرح مسائل حقوق بشری تمایل نشان داده‌اند.

محمدرضا پهلوی، شاه سابق ایران، تاج و تخت خود را مدیون یک رئیس جمهور جمهوری خواه بود. در سال ۱۹۵۳، آیزنهاور از کودتا علیه محمد مصدق، نخست وزیر ملی گرای ایران که رهبری تلاش‌ها برای ملی شدن شرکت نفت ایران و انگلیس را بر عهده داشت، حمایت کرد. جانشین آیزنهاور، یعنی ریچارد نیکسون جمهوری‌خواه و شاه روابط بسیار خوبی داشتند. حتی با وجود اینکه مخالفت مردمی با حکومت خودکامه شاه در حال افزایش بود، رئیس‌جمهور آمریکا، شاه را در کنار عربستان سعودی به عنوان یکی از دو ژاندارم خلیج فارس معرفی کرد و از فروش گسترده تجهیزات نظامی آمریکا به آنها در دهه ۱۹۷۰ حمایت کرد.

پس از سقوط سلطنت در سال ۱۹۷۹، شاه - تا پایان عمر - کارتر دموکرات را مقصر سقوط خود می‌دانست.

تاکید کارتر بر حقوق بشر در ایران نتیجه معکوس داد، زیرا حاکمان جدید کمک کردند تا اطمینان حاصل شود که کارتر یک رئیس جمهور یک دوره‌ای است. دانشجویان پیرو خط امام در دوره آیت الله خمینی با گروگان گرفتن ۵۲ دیپلمات آمریکایی - از نویسنده این مقاله (جان لیمبرت) - به مدت ۴۴۴ روز، تحت تاثیر فرستادگان رونالد ریگان، رقیب کارتر قرار گرفتند تا گروگان‌ها را پس از روز انتخابات در سال ۱۹۸۰ در تهران نگه دارند.

داستان "غافلگیری ماه اکتبر" برای دهه‌ها شایعه بود، اما در سال ۲۰۲۳ توسط پیتر بیکر در نیویورک تایمز، که با یکی از فرستادگان ریگان، به نام بن بارنز مصاحبه کرد مورد تایید قرار گرفت. براساس این روایت، به ایرانیان پیشنهاد شد که در صورت نگهداری زندانیان آمریکایی تا پس از انتخابات نوامبر، فرصتی برای خرید سلاح‌ها و قطعات یدکی مورد نیاز برای سلاح‌های آمریکایی پیدا خواهند کرد؛ بنابراین به شانس پیروزی ریگان کمک کردند. وعده‌هایی مبنی بر تحویل مخفیانه سلاح‌های بیشتر در دوره آتی جمهوری خواهان نیز وجود داشت، سلاح‌هایی که ایران برای دفع تهاجم عراق به آنها نیاز داشت.

اگر ایرانی‌ها مایل بودند گروگان‌ها را قبل از انتخابات آمریکا آزاد کنند، احتمالاً می‌توانستند معامله مشابهی را با دولت کارتر داشته باشند.

اگرچه کارتر تحریم ارسال تسلیحات آمریکایی به ایران را اعمال کرده بود، اما به گفته گری سیک، کارتر در ازای آزادی گروگان‌ها حاضر بود تجهیزات نظامی را به بهانه "بازگرداندن دارایی‌های مسدود شده ایران" ارسال کند.

بنابراین، در پاییز سال ۱۹۸۰، ایرانی‌ها - مانند آمریکایی‌ها - بین دو حزب آمریکا حق انتخاب داشتند. چرا آنها ریگان و جمهوری خواهان را انتخاب کردند؟ اولا اینکه جمهوری خواهان قبلاً پیش پرداختی بابت تحویل تسلیحات وعده داده شده خود انجام داده بودند. اونگر، در کتاب لانه جاسوسی می‌نویسد، در اواخر ماه اکتبر، آنها تحویل مخفیانه قطعات یدکی نظامی، از جمله لاستیک‌های روکش شده برای هواپیما‌های اف-۴ ایرانی، را در یک معامله پیچیده با فرانسه، اسرائیل و یک هواپیمای بدون مجوز ایرانی که بر فراز اروپا و ترکیه پرواز می‌کرد، به پایان رساندند.

بنابراین، جمهوری خواهان با حمایت از تمایل ایران برای تحقیر رئیس جمهور "شیطان بزرگ"، منافع خود را پیش می‌بردند. آنها به تهران این فرصت را دادند که ادعا کند انقلابش، یک رئیس جمهور آمریکا را سرنگون کرده اند – گزاره‌ای که دموکرات‌ها نمی‌توانستند با آن رقابت کنند.

از قضا، در زمان انتقال مخفیانه تسلیحات در ماه اکتبر، دولت کارتر و ایران به توافقی اصولی برای پایان دادن به بحران دست یافته بودند. در سپتامبر ۱۹۸۰، وارن کریستوفر، معاون وقت وزیر امور خارجه، در بن با صادق طباطبایی دیدار کرد و دو طرف بر سر شرایط یک معامله توافق کردند. فقط وکلا و بانکداران باید جزئیات را حل می‌کردند، اما این کار می‌توانست قبل از ماه نوامبر انجام شود. در عوض، ایرانی‌ها طرف ریگان را گرفتند و گروگان‌ها تا زمان تحلیف ریگان در ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱ آزاد نشدند.

در طول دوره ریاست جمهوری ریگان، ارائه مخفیانه تسلیحات آمریکایی به ایران ادامه یافت و منجر به رسوایی معروف به "ایران-کنترا" شد. افشای اینکه ایالات متحده به ایران سلاح داده و از عواید آن برای تأمین مالی یک گروه شبه نظامی ضد کمونیستی در نیکاراگوئه استفاده کرده است، ریاست جمهوری ریگان را با خطر مواجه کرد. ایران مقداری سلاح آمریکایی دریافت کرد، اگرچه این سلاح‌ها بسیار گران قیمت گذاری شده بود و تهران آنچه را که انتظار داشت دریافت نکرد. آمریکایی‌ها چند گروگان را در لبنان آزاد کردند، اما گروگان‌های بیشتری توسط یک گروه تحت حمایت ایران گرفته شدند.

حال سوال اینجاست که ماسک (و ترامپ) اکنون در حال انجام چه کاری هستند؟

رئیس‌جمهور منتخب روشن کرده است که می‌خواهد نوعی "معامله" با جمهوری اسلامی ایران به عنوان جایگزینی برای برجام داشته باشد.

برای طرف ایرانی، ماسک در حال حاضر به منزله جانشینی برای آن حزب سیاسی آمریکا عمل می‌کند که تهران همیشه به عنوان شریک مذاکره ترجیحش داده است. تیم ترامپ ایده معامله را با رد بحث "تغییر حکومت" حتی با وجود تهدید به تشدید تحریم‌ها علیه ایران، شیرین کرده است.

به احتمال زیاد، ایرانی‌ها به آنچه جمهوری خواهان پیشنهاد می‌کنند، گوش خواهند داد، همانطور که ۴۴ سال پیش به آنها گوش دادند. چرا نباید این کار را انجام دهند؟

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر